شناخت نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

شناخت نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

4 جلدی

شناخت‏نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث، در واقع، قرآن‏شناسى از منظر بهترين قرآن‏شناسان است. در اين كتاب، براى نخستين بار، آنچه خداوند منّان در توصيف كتاب خود فرموده و آنچه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در تبيين جايگاه رفيع اين كتاب آسمانى بيان كرده‏اند، در كنار هم، با نظمى نوين و سهل الوصول، همراه با تحليل‏هاى مورد نياز، در هفت بخش، تقديم قرآن‏پژوهان مى‏گردد

جزییات بیشتر

محصول جدید

9 قلم

ریال 8.000.000

مشخصات

سال نشر 1391
نوبت چاپ اول
تعداد جلد 4

اطلاعات بیشتر

معرّفى «شناخت‏نامه قرآن»

شناخت‏نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث، در واقع، قرآن‏شناسى از منظر بهترين قرآن‏شناسان است. در اين كتاب، براى نخستين بار، آنچه خداوند منّان در توصيف كتاب خود فرموده و آنچه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در تبيين جايگاه رفيع اين كتاب آسمانى بيان كرده‏اند، در كنار هم، با نظمى نوين و سهل الوصول، همراه با تحليل‏هاى مورد نياز، در هفت بخش، تقديم قرآن‏پژوهان مى‏گردد:

بخش يكم، در باره جايگاه قرآن در حوزه معرفت دينى‏

در اين بخش، نام‏ها و اوصاف قرآن، نزول قرآن، گردآورى قرآن، مصونيّت قرآن از تحريف، اعجاز قرآن، جامعيّت قرآن، رويارويى با قرآن، نَسخ در قرآن، حدوث قرآن، و رابطه قرآن با كتاب‏هاى آسمانى، در ده فصل، ارائه مى‏شود.

بخش دوم، در باره بركات قرآن‏

در اين بخش، بركات قرآن براى جامعه، براى دل‏ها، براى خانه‏ها، و ديگر بركات اين كتاب آسمانى، همچنين داستان‏هايى از بركات قرآن و تأثير آن در جان‏ها، و نيز نكاتى درباره درمان با قرآن، و خواص قرآن، در هفت فصل، تقديم مى‏گردد.

بخش سوم، در باره ويژگى‏هاى قرآن‏

اين بخش، در پنج فصل، حقايقى را در زمينه ويژگى‏هاى لفظى و معنوى قرآن، آداب اختصاصى مربوط به اين كتاب آسمانى، آياتى كه نام‏هايى ويژه دارند، و سوره‏هايى كه از عناوين خاص برخوردارند، در اختيار خوانندگان قرار مى‏دهد.

بخش چهارم، در باره تعليم و تعلّم قرآن‏

اين بخش، در سه فصل، به ره‏نمودهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام درباره تعليم و تعلّم قرآن، و از حفظ كردن آن، اختصاص دارد.

بخش پنجم، در باره تلاوت قرآن‏

در اين بخش، فضيلت تلاوت قرآن، آداب تلاوت آن، مواردى كه تلاوت قرآنْ ممنوع است، نكاتى در باره ختم قرآن و قاريان اين كتاب آسمانى و اختلاف قرائات، در شش فصل، تبيين مى‏گردد.

بخش ششم، در باره تفسير و تأويل قرآن‏

در اين بخش، نياز قرآن به تفسير و تأويل، شناخت تفسير و تأويل اين كتاب آسمانى، و تفسيرهاى ناروا از آن، در پنج فصل، مورد بررسى است.

بخش هفتم، در باره روش تبليغ در قرآن‏

در اين بخش- كه آخرين قسمت «شناخت‏نامه قرآن» است- شيوه‏هاى تبليغى قرآن‏

كه عبارت است از دعوت مردم به آئين حق با تكيه بر برهان و موعظه و جدال احسن و بهره‏گيرى از مَثَل و سوگند، در پنج فصل تبيين مى‏گردد.

مراحل تحقيق و تدوين اين كتاب‏

بر پايه آخرين تجربيات، سير مراحل جمع‏آورى، تحقيق و تدوين شناخت‏نامه قرآن و مجموعه‏هاى مشابه در «پژوهشكده علوم و معارف حديث» به قرار زير است:[۱]

۱. جمع‏آورى ابتدايى‏

در اين مرحله، پژوهشگرِ همكار، منابع اصلى مرتبط با روايات تفسيرى را مورد مطالعه و يادداشت بردارى قرار مى‏دهد و همچنين از طريق كليدواژه‏هاى اصلى و مرتبط، و با كمك نرم افزارهاى رايانه‏اى، بر حجم يافته‏ها مى‏افزايد.

۲. تنظيم‏

تنظيم اطّلاعات گردآورى شده، در دو مرحله صورت مى‏گيرد: نخست، پژوهشگر همكار، متون مربوط به هر موضوع را طبق سليقه خود، دسته‏بندى و براى تنظيم اوّليه، به مؤلّف، ارائه مى‏كند. مؤلّف پس از ساماندهى اين متون، آنچه را براى تكميل كار، لازم است، تذكّر مى‏دهد و مجدّداً آنها را به پژوهشگر همكار، باز مى‏گرداند.

پس از رفع نواقص- كه گاه چند ماه طول مى‏كشد-، موضوعِ مورد تحقيق، به مؤلف باز مى‏گردد و متناسب با يافته‏هاى جديد، ساماندهى نهايى صورت مى‏پذيرد و تنظيم اوّليه، گاه، تقويت و تكميل مى‏گردد و گاه، تغيير اصولى مى‏يابد.

۳. نقد

در صورتى كه پس از تنظيم ثانوى، نقصى مشاهده شود، مجدّداً پژوهشگرِ همكار، براى رفع آن، اقدام خواهد كرد.[۲] در غير اين صورت، حاصلِ كار، براى نقد و ارزيابى به يك يا دو كارشناس، ارائه و متن، طبق آيين‏نامه خاصّى، نقد مى‏گردد و پس از نقد متن، اگر ضرورت داشته باشد، اصلاحاتى انجام مى‏گيرد.

۴. مصدريابى (تخريج) و انتخاب متون‏

يكى از مراحل مهمّ تدوين متون روايى در اين پژوهشكده، تخريج يا مصدريابى (منبع‏يابى) متون روايى است. در اين مرحله، پژوهشگر ديگرى از طريق برنامه‏هاى نرم‏افزارى، براى يافتن مصادر (منابع)، جستجو مى‏كند. سپس، جامع‏ترين، استوارترين و كهن‏ترين مصدر را انتخاب مى‏نمايد و نشانى مصادر يافت شده را بر اساس ميزان اعتبار آنها، تنظيم مى‏كند و اگر متن قوى‏ترى يافت شد، جايگزين متن اصلى مى‏گردد و گزارش‏هاى مكرّر را، جز در موارد ذيل، حذف مى‏نمايد:

الف- وجود نكته مهمّى در متن جديد؛

ب- تفاوت لفظى در متونى (نصوصى) كه از طريق شيعه و اهل سنّت، نقل شده‏اند؛

ج- نياز به تكرار گزارش (روايت) در چند باب، مشروط به اين كه متن آن، كوتاه باشد.

در غير اين موارد، روايات مكرّر، حذف مى‏شوند و نشانى آنها، طبق آيين‏نامه، در پانوشت، افزوده مى‏شود.

۵. نگارش توضيحات و تحليل‏هاى مورد نياز

مرحله ديگر در تدوين اين مجموعه و نيز ديگر دانش‏نامه‏هاى رِوايى در اين پژوهشكده، تهيّه توضيحات و تحليل‏هاى مورد نياز است كه پس از تشكيل پرونده علمى، توسّط مؤلّف يا ديگر پژوهشگران، انجام مى‏شود.

گفتنى است كه جمع‏بندى‏ها و تحليل‏ها نيز توسّط يك يا دو كارشناس، نقد مى‏گردند و ابعاد مهمِّ موضوع، به بحث گذاشته مى‏شود و اصلاحات مورد نياز، اعمال مى‏گردد و در مواردى كه مؤلّف نظر خاصّى دارد، آن را جايگزين مى‏نمايد.[۳]

۶. تدوين نهايى‏

در تدوين نهايى، كار تدوين متن و تنظيم پاورقى‏ها، طبق شيوه‏نامه پژوهشكده صورت مى‏گيرد كه به برخى از قواعد اين شيوه‏نامه، اشاره مى‏گردد:

الف- چينش متون‏

مهم‏ترين نكاتى كه در چينش متون لحاظ مى‏گردند، از اين قرارند:

۱. پس از ذكر آيات مربوط به هر موضوع، احاديث منقول از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت گرامى ايشان عليهم السلام تا امام مهدى- عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَه- به ترتيب مى‏آيند، مگر احاديثى كه عهده‏دارِ تفسير آيات قرآن اند كه بر ديگر احاديث، مقدّم مى‏گردند.

البته، گاه هماهنگى چند روايت در مضمون، موجب مى‏شود كه اين ترتيب، رعايت نشود.

۲. در بخش احاديث، اگر حديثى، هم از پيامبر صلى الله عليه و آله و هم از يكى از اهل بيت عليهم السلام‏

روايت شده باشد، آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده، در متن مى‏آيد و به روايت ديگر، در پانوشت، اشاره مى‏گردد.

۳. معيار گزينش يك گزارش (حديث يا روايت تاريخى) از ميان گزارش‏هاى متعدّد مرتبط، رسا و فراگير بودن آن است، هر چند از منبعى ضعيف‏تر باشد. در صورت تشابه گزارش‏ها، متنِ معتبرترين منبع، مقدّم داشته مى‏شود.

۴. سعى ما بر آن است كه هيچ متنى را از كتاب‏هايى كه واسطه به شمار مى‏آيند، نقل نكنيم، مگر در موارد دست نيافتن به منبع اصلى، كه در اين صورت، متن را از كتاب واسطه مى‏آوريم و در پى آن، در پانوشت، از منبع اصلى (كه كتاب واسطه از آن، نقل كرده است) نيز نام مى‏بريم. براى مثال، مى‏نويسيم: «بحار الأنوار: ... به نقل از: الدُّرُّ الثمين». البته، از اين گونه كتاب‏ها، تنها زمانى نقل شده است كه منابعِ موجود، اندك باشند.

۵. در صورت لزوم، در آغاز هر عنوان و گاه در پايان برخى ابواب، ارجاعاتى به عناوين يا ابواب ديگرى از همين كتاب و يا به كتاب‏هاى ديگر داده شده است كه مراجعه به آنها، اطّلاعات بيشترى در زمينه موضوع مورد نظر، در اختيار خواننده و پژوهشگر مى‏گذارد.

۶. معيارِ صدرنويسى احاديث، بدين گونه است:

يك. ابتدا نام كتاب و سپس نام آخرين راوى و آن گاه نام پيامبر صلى الله عليه و آله يا اهل بيت عليهم السلام (اگر از آنان روايت شده باشد) آورده مى‏شود.

دو. نام ائمّه اهل بيت عليهم السلام، در متن عربى، به همان صورتى كه در مصدر آمده، نقل مى‏شود و در كروشه (قُلّاب)، لقب يا نام مشهور ايشان، ذكر مى‏گردد.

سه. به جهت اختصار، چنانچه نام اهل بيت عليهم السلام در سند، مسلسلًا آمده باشد،

به جاى ذكر اسامى آنها يكى پس از ديگرى، از عبارت: «بإسناده (با سندش)» در صدر و «عن آبائه (از پدرانش)» در پانوشت، استفاده مى‏كنيم كه بيانگر اين اتّصال است.

چهار. هر گاه در منبع، از مروىٌّ عنه (گوينده اصلى حديث)، صراحتاً نام برده نشده باشد، بلكه فقط كُنيه يا لقب او ذكر شده باشد (مثل: ابو الحسن، ابو محمّد، العبد الصالح و ...)، چنانچه مقصود از آن كنيه يا لقب را احراز كنيم، نام مروىٌّ عنه را هم مى‏آوريم، و اگر احراز نكنيم، به همان نحو كه آمده، يعنى با كنيه يا لقب، ذكر مى‏نماييم و در پانوشت، احتمالات مطرح در مورد قائل حديث را مى‏آوريم.

پنج. هر گاه در پانوشت، بعد از منبع دوم يا منبع پس از آن، نام قائل (مَروىٌّ عنه) را ذكر كنيم، اين، بدان معناست كه حديث در اين منبع، از هموست و نه از ديگرى كه در صدر حديث، ياد شده است؛ و هر گاه پس از نام قائلِ ياد شده در پانوشت، عبارت «عنه صلى الله عليه و آله» يا «عنه عليه السلام» را بياوريم، اين، بدان معناست كه اين قائل، حديث را به‏كسى كه در صدر حديثْ نام برده شده، اسناد داده است.

۷. چنان كه آمد، در تدوين و نگارش اين مجموعه و نيز ديگر دانش‏نامه‏هاى تدوين شده در اين پژوهشكده، از روش موضوعى پيروى مى‏كنيم كه اين، خود، بُرش متون معيّنى از گزارش‏هاى مربوط به موضوع مورد نظر را اقتضا مى‏كند. اين نكته، يكى از اصولى است كه براى پرهيز از تكرار، نمى‏توان از آن صرف نظر كرد، مخصوصاً در متن‏هاى طولانى. ما همواره مى‏كوشيم تا آن بُرش نقل شده، كامل، تام و خالى از ابهام باشد، هر چند با آوردن توضيحات لازم در آغاز متن، و البته با رعايت زيبايىِ سياق و وارد نيامدن خدشه‏اى به نظم متن.

بنا بر اين، صدر حديث- كه نوشته ماست-، در واقع، مكمّل متن است، به طورى كه بدون آن، گاه فهم حديث، ناممكن مى‏شود، و گاهى اوقات هم اين صدر در فهم پاره‏اى شناسه‏ها و خصوصيات حديث- كه به خواننده در فهم فضاى حديث، كمك مى‏كنند-، مفيد است.

۸. قبلًا گفتيم كه معيار انتخاب هر متن از ميان متون، قوّت و فراگير بودن آن است؛ امّا با اين حال، گاه متن برگزيده، داراى پاره‏اى اغلاط ناشى از تصحيف يا سهو راويان است. در اين گونه موارد، سعى كرده‏ايم كه آن اغلاط را به اقتضاى نوع غلط، از طريق مراجعه به چاپ‏هاى مختلف منبع يا مراجعه به كتاب‏هاى واسطه (مثل بحار الأنوار)، رفع و تصحيح كنيم، البته در صورتى كه اين كتاب‏ها از منبع ما نقل كرده باشند؛ چرا كه در اين صورت، به منزله نسخه‏اى از نسخه‏هاى منبع به شمار مى‏آيند، و اگر منبع واسطه‏اى موجود نبود، با مراجعه به منابع ديگر و تأييد گرفتن از آنها، رفع و اصلاح، انجام مى‏گيرد.

در همه اين موارد، امانتدارى علمى رعايت مى‏گردد و به جد، سعى مى‏شود كه از بازى با متن، پرهيز گردد و توضيحات لازم، در پانوشت آورده شود، مگر در موردى كه تصحيف، قطعى باشد. در اين صورت، آن را در متن، تصحيح مى‏كنيم و به مورد اشتباه، در پانوشت، اشاره مى‏نماييم.

۹. در صورت وجود توضيحاتى در وسط متن برگزيده كه ربطى به موضوع نداشته باشند، از ذكر آنها خوددارى و به جاى آنها، سه نقطه گذاشته مى‏شود. البته، در متن‏هاى كوتاه، بنا بر آوردن تمامِ نقل است، هر چند در لابه‏لاى آنها، توضيحاتى آمده باشد كه ربطى به موضوع ندارد. اين كار، براى اجتناب از تقطيع متن، صورت مى‏گيرد، مگر آن كه مجبور به تقطيع آن شده باشيم.

۱۰. افزوده‏هاى ميان دو قلّاب (كروشه) از ماست، خواه اين افزوده‏ها براى بيان مرجع ضمير غايب (مستتر يا بارز) باشد يا هر توضيح ديگرى و افزوده‏هاى ميان دو هلال (پرانتز)، در متن عربى، از منبع است، خواه نسخه بدل باشد يا جز آن.

۱۱. تا حدّ ممكن، مى‏كوشيم تا واژگان پيچيده و دور از ذهن را شرح دهيم و براى اين كار، به كتاب‏هاى اصلى لغت و غريب الحديث (مانند: النهاية ى ابن اثير، الصحاح جوهرى، القاموس المحيط فيروزآبادى، المصباح المنير فيّومى، مفردات ألفاظ القرآن راغب) و ديگر منابع معتبر، تكيه مى‏كنيم. به هر روى، سعى داريم كه معناى مناسب را شكار كنيم- البته اگر چنين تعبيرى درست باشد- و از ميان معانى متعدّدى كه گاه براى يك واژه ذكر مى‏شود، معناى متناسب با سياق حديث را برگزينيم.

در شرح پاره‏اى عبارات و تركيبات پيچيده، از كتاب‏هايى كه متون حديثى را شرح كرده‏اند (مانند: مرآة العقول، الوافى، توضيحات مجلسى در بحار الأنوار، شرح نهج البلاغة ى ابن ابى الحديد، فتح البارى و جز اينها) نيز كمك مى‏گيريم.[۴]

۱۲. اعلام اشخاص و اعلام جغرافيايى، دو مورد ديگرى است كه به شرح آنها اهتمام داريم و از طريق كتب انساب و تَراجِم و منابع جغرافيايى و جغرافياى تاريخى (نظير معجم البلدان)[۵] و همچنين نقشه‏هاى جديد- كه به سفارش ما، توسط متخصصان تهيه مى‏شوند-، به توضيح اين موارد مى‏پردازيم.

ب- تنظيم پاورقى‏ها

۱. تنظيم منابع (مصادر) در پانوشت‏ها، بر پايه ميزان اعتبار منابع، صورت‏

مى‏گيرد. بنا بر اين، هيچ گاه منبع ضعيف بر قوى مقدّم آورده نمى‏شود،[۶] مگر در حالات خاصّى، مانند وقتى كه بخواهيم از تكرار نام راوى يا تكرار اشاره به اختلاف، با تعبير «نَحوُه (مشابه آن)» اجتناب بورزيم، كه در چنين مواردى، ترتيبِ يادشده، رعايت نمى‏شود.

۲. منابع شيعى از منابع اهل سنّت، جدا مى‏شوند و هر يك از اين دو مجموعه، جداگانه ذكر مى‏گردند. اين دو مجموعه را در پانوشت با نشانه نقطه‏ويرگول (؛)، از هم جدا مى‏كنيم. همچنين، ارجاعات به يك مجموعه از منابع (مثلًا منابع شيعه) نيز با نشانه ويرگول (،)، از هم جدا مى‏شوند.

۳. بسيارى اوقات، در يك منبع، يك نقل، دو شماره دارد: يكى شماره مسلسل كه از ابتداى كتاب، شروع و در پايان آن، تمام مى‏شود، و ديگرى، شماره مربوط به بابى كه حديث در آن آمده است، و ما همواره، شماره مسلسل را بر مى‏گزينيم.

۴. معيار براى ذكر شماره صفحات، شروع شدن متن برگزيده ما در آن صفحه است.

۵. معيار عمده براى ذكر اختلافات در پانوشت، تأثير اين اختلافات در معنا يا مفيد بودن ذكر آنها براى خواننده است، و اين اختلافات، در صورت ضرورت، دقيقاً ذكر و با واژه «نحوه (مشابه آن)» نشان داده مى‏شوند.

۶. پس از ذكر منابع در پانوشت، گاه با تعبير «ر. ك:» در متن فارسى و «راجع:»

در متن عربى، ارجاعاتى به برخى منابع، داده مى‏شود. گفتنى است كه در اين گونه موارد، متن مورد ارجاع، با متن كتاب، تفاوت بسيار دارد؛ امّا در عين حال، ملاحظه آن براى پژوهشگر، سودمند است.

۷. پاره‏اى اختلافات، با عبارات زير، توضيح داده مى‏شوند: «و فيه كذا بدل كذا (در اين منبع، فلان عبارت به جاى فلان عبارت آمده)»، «ليس فيه كذا (در اين منبع، فلان عبارت، وجود ندارد)»، «ليس فيه من كذا إلى كذا (در اين منبع، از فلان كلمه تا فلان كلمه وجود ندارد)»، «بزيادة كذا بعد كذا (با افزونى عبارت فلان، بعد از فلان كلمه)»، «بزيادة كذا فى آخره (با افزونى فلان عبارت در پايان آن)».

چنانچه در برخى منابع، عبارت كاملى از ابتداى حديثى كه در متن آمده، حذف شده باشد، با عبارت «ليس فيه صدرُه (در اين منبع، صدر حديث نيامده)» به اين اختلاف، اشاره مى‏كنيم؛ امّا اگر عبارت محذوف، كامل نباشد، آن را با اين عبارت، خاطرنشان مى‏سازيم: «وليس فيه صدرُه إلى كذا (در اين منبع، از آغاز حديث تا فلان كلمه نيامده است)».

اگر اين كاستى در آخر حديث و يك جمله كامل باشد، آن را با اين عبارت توضيح مى‏دهيم: «و ليس فيه ذيلُه (در اين منبع، پايان حديث نيامده است)»؛ ولى اگر يك جمله كامل نباشد يا چند جمله باشد، آن را با اين عبارت، خاطرنشان مى‏سازيم: «و ليس فيه من كذا إلى كذا (در اين منبع، بخش پايانى حديث، از فلان كلمه تا فلان كلمه، نيامده است)».

۸. هر كلمه يا عبارتى كه بعد از ذكر يك منبع بيايد- خواه براى بيان نام راوى باشد، يا براى بيان اختلاف و يا تعبير «نحوه»- فقط به آن منبع مربوط مى‏شود، مگر آن كه همراه با يكى از اين الفاظ، آمده باشد: «كلاهما (هر دو منبع)»، «كُلُّها (همه منابع)»، «فيهما (در اين دو منبع)» و «فيها (در همه اين منابع)» كه در اين صورت، به‏

منابع پيش از آن نيز برمى‏گردد. گفتنى است كه هر گاه دو استخراج از يك منبع بيايد، هر يك از آن دو، استخراج مستقلّى به شمار مى‏آيد و آنچه گفتيم، درباره آن نيز جارى است.

نيز بايد دانست كه به كار بردن تعابير ياد شده، گاه ما را وا مى‏دارد كه ترتيب منابع (بر حَسَب اعتبار آنها) را رعايت نكنيم. بنا بر اين، اين بند از توضيحات، بر بندهاى پيشين- كه براى توضيح روش خود آورديم-، حاكم است.

براى مثال، اگر راوى يا مروىٌّ عنه (يعنى گوينده اصلى حديث)[۷] در دو يا چند منبع، يكى باشد، در اين هنگام، اين منابع را در پانوشت، به صورت پياپى ياد مى‏كنيم و در پى آن، يكى از اين دو تعبير را به كار مى‏بريم: «كِلاهما عن (در هر دو منبع از)» و «كُلّها عن (همه آنها از)»؛ و چنانچه مرجع ضمير، موجب اشتباه گردد، به جاى آن، تعداد منابعِ هم‏سخن در اين باره را ذكر مى‏كنيم. براى مثال آورده‏ايم: «و الثلاثة الأخيرة عن الإمام الباقر عليه السلام (سه مورد آخر، از امام باقر عليه السلام)».

۹. رمزهاى «ج»، «ص» و «ح» را در پانوشت، به ترتيب، براى نشان دادن جلد و صفحه و شماره حديث به كار مى‏بريم. از اين اصل، موارد زير، استثنا محسوب مى‏شوند: سخنان صحابيان و تابعيان و راويان و محدّثان، متون تاريخى و نيز هر آنچه اصطلاح «حديث»، شامل آن نمى‏شود و همچنين آن دسته از احاديث كه در ضمن شرح حال راويان آمده‏اند يا شماره‏هايى كه نشانى شرح حال اند (و نه نشانى حديث). در تمامى اين موارد، به جاى رمز «ح»، كلمه «الرقم» را در عربى و رمز «ش» را در فارسى به كار مى‏بريم.[۸]

پس از آماده شدن متن نهايى، شرح لغات، شرح اعلام اشخاص و اعلام جغرافيايى، ويرايش، نمونه‏خوانى، اعراب‏گذارى، و اقدامات ضرورى ديگر- كه هر كدام، شيوه‏نامه خاصّ خود را دارند-، توسط كارشناسان خبره انجام مى‏گيرند و كتاب، آماده طبع و نشر مى‏گردد.

 

 

[۱] ( ۱). گفتنى است كه شرح اين مراحل، با تفصيل بيشتر، در آغاز دانش‏نامه قرآن و حديث( ج ۱ ص ۸۷- ۱۰۰) آمده است.

[۲] ( ۱). اين اقدام، ممكن است بارها تكرار شود.

[۳] ( ۱). لازم به ذكر است، پژوهش‏هاى اين شناخت‏نامه، در پژوهشكده علوم و معارف حديث و نيز توسط مؤلّف، بررسى و تغييرات لازم اعمال و در بعضى موارد، ادغام شده است. نام كسانى كه در نگارش هر يك از تحليل‏ها، همكارى و نقش مؤثر دارند، در پانوشت ذكر مى‏گردد.

[۴] ( ۱). در ويرايش فارسى و بازبينى ترجمه، به ضرورت، به گروه ديگرى از منابع نيز مراجعه شده است، از جمله براى شرح لغات، به: لسان العرب، معجم مقاييس اللغة، غريب الحديث هِرَوى و ابن قُتَيبه و بُستى و حَربى و سَرَقُسطى، الفائق، الطراز يحيى بن حمزه، تاج العروس، تاج المصادر بيهقى، منتهى الأرب و برخى كتاب‏هاى مرجع فارسى، و براى شرح عبارات و تركيبات پيچيده، به: المَجازات القرآنية، المَجازات النبوية، الطراز سيّد على خان مدنى و الديباج الوضىّ، گر چه غالباً ذكر منبع، امكان‏پذير نبوده است.

[۵] ( ۲). در ويرايش فارسى و بازبينى ترجمه، به ضرورت، به گروه ديگرى از منابع جغرافيايى و جغرافياى‏تاريخى نيز مراجعه شده است، از جمله: جغرافياى تاريخى سرزمين‏هاى خلافت شرقى، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، كليات جغرافياى طبيعى و تاريخى ايران و فرهنگ اعلام جغرافيايى- تاريخى در حديث و سيره نبوى، گر چه غالباً ذكر منبع، امكان‏پذير نبوده است.

[۶] ( ۱). كتاب‏هاى حديثى موجود در پژوهشكده علوم و معارف حديث( اعم از منابع شيعه و اهل سنّت)، برپايه اصول و معيارهاى خاصّى مرتّب و طبقه‏بندى شده‏اند؛ معيارهايى چون: تقدّم تاريخى كتاب، شخصيّت مؤلّف، احراز انتساب كتاب به مؤلّف، ارزش كتاب در محافل علمى، و ديگر معيارها و اصول ارزش‏گذارى كتاب‏ها. همين‏ها، معيار ترتيب منابع در پانوشت‏ها نيز قرار گرفته‏اند.

[۷] ( ۱). مقصود، پيامبر يا امامى است كه حديث، از او نقل شده است.

[۸] ( ۲). گفتنى است كه توضيح مراحل تدوين آثار دانش‏نامه‏اىِ اين پژوهشكده( كه شناخت‏نامه قرآن نيز از جمله آنهاست)، و شيوه‏نامه‏هاى اصلى مربوط، در آغاز دانش‏نامه قرآن و حديث( ج ۱ ص ۸۷- ۱۰۰)، به تفصيل آمده است.