پيشگفتار
بررسى جامع و همه جانبه زندگى پيشوايان دينى (پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام)، از آن رو كه به فهم درست گفتار، رفتار و موضع گيرى آنان در شرايط گوناگون مى انجامد، ضرورى است؛ زيرا نگاه تجزيه اى و تك بعدى، از آفتِ بدفهمى مصون نيست. در نگاه جامع مى توان رشته پيوند حلقه هاى به ظاهر گسسته را پيدا كرد، چنان كه با همين نگاه مىتوان تعارض ظاهرى برخى سخنان و رفتارها را برطرف ساخت.
اين جامع نگرى، تنها با پژوهشهاى علمى و روشمند در باره هر يك از اين پيشوايان، تحقّق مىيابد كه لازمه آن، حضور محقّقان با تخصّصهاى گوناگون در مراحل مختلف پژوهش است. به انجام رساندن چنين پژوهشهايى، ساليان درازى است كه دغدغه اين جانب و همكارانم در پژوهشكده علوم و معارف حديث است.
دانشنامه امير المؤمنين عليه السلام كه در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، نخستين اثر از اين مجموعه بود كه پس از مدّتها تلاش علمى، به ثمر نشست و در جامعه علمى داخل و خارج كشور، بازتابهاى بسيار مثبت داشت. رسيدن متن عربى كتاب و ترجمه فارسى آن به چاپهاى مكرّر و اقدام گروهى از مترجمان صاحبنام به ترجمه آن به زبانهاى اردو، تركى، انگليسى و ... در زمانى اندك، نشان از توجّه مخاطبان به اين اثر دارد.[۱]
و اينك شاهد به بار نشستن دومين تلاش در اين زمينه هستيم: دانشنامه امام حسين عليه السلام.
امام حسين عليه السلام در ميان شيعيان، مسلمانان و حتّى ديگر جوامع، بيشتر با حادثه عاشورا كه درخشانترين بخش زندگى ايشان است، شناخته شده است و اگر اين بخش از زندگى ايشان با ديگر دورههاى آن همراه گردد، شناخت كاملترى به دست مىدهد. از اين رو، تلاش شد تا در اين دانشنامه، تمام مقاطع زندگى امام حسين عليه السلام بازگو شود، هر چند حساسيت و بزرگى حادثه عاشورا ايجاب مىكرد كه نسبت به آن مقطع، بررسى علمى درخور انجام گيرد.
مىتوان تاريخ زندگى نورانى و افتخارآميز حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام را به پنج دوره تقسيم كرد:
دوره اوّل، مقارن با حيات پيامبر صلى الله عليه و آله (۴ ۱۱ ق)؛
دوره دوم، از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله تا پايان خلافت عثمان (۱۱ ۳۵ ق)؛
دوره سوم، مقارن با خلافت امام على عليه السلام (۳۵ ۴۰ ق)؛
دوره چهارم، از شهادت امام على عليه السلام تا هنگام مرگ معاويه و به قدرت رسيدن يزيد (۴۰ ۶۰ ق)؛
و دوره پنجم، دوران قيام بر ضدّ حكومت يزيد (۶۰ ۶۱ ق).
بررسى ادوار پنجگانه زندگى امام حسين عليه السلام، از حضور فعّال و تأثيرگذار ايشان در حوادث و رخدادهاى جامعه اسلامى خبر مىدهد، چنان كه بررسى سيره و سخنان بر جاى مانده از ايشان كه از حجم نسبتا بالايى برخوردارند و ميراث علمى ايشان تلقّى مىگردند نيز توجّه به پرورش اخلاقى و معنوى انسانها را به نمايش مىگذارد.
هر يك از دورانهاى تاريخ زندگى امام حسين عليه السلام، ويژگىهاى قابل تأمّل و آموزندهاى دارد:
يكى از مهمترين ويژگىهاى دوره نخست، پرورش يافتن در دامان پيامبر صلى الله عليه و آله و برخوردارى از تأثيرهاى عاطفى و معنوى پيامبر خداست.
در دوره دوم، انزواى سياسى امام عليه السلام و روابطشان با خُلفا و نقش ايشان در حوادث مهمّ دوران جوانىشان (مانند: فتوحات افريقيّه و طبرستان و پيشگيرى از قتل عثمان)، ويژگىهايى هستند كه بايد مورد بررسى قرار گيرند.
ويژگى دوره سوم، حضور ايشان در جنگهاى جمل، صفّين و نهروان و نيز حضور فعّال در كنار پدر است.
ويژگى دوره چهارم، همراهى امام حسين عليه السلام با تصميمگيرىهاى امام حسن عليه السلام در برخورد با معاويه و احترام گذاشتن كامل ايشان به برادر است. به علاوه، اعتراضها و موضعگيرىهايى در برابر حكومت معاويه از ايشان به چشم مىخورد كه زمينهساز حادثه عاشورا شمرده مىشوند.
و سرانجام به دوره پنجم زندگى امام عليه السلام مىرسيم كه هر چند از نظر زمانى، نسبت به ديگر دورهها، كوتاهتر است؛ امّا مهمترين، حسّاسترين و افتخارآميزترين فصل تاريخ زندگانى امام حسين عليه السلام است.
نهضت حسينى، اواخر ماه رجب سال ۶۰ هجرى، با حركت امام حسين عليه السلام از مدينه به طرف مكّه، آغاز شد و با بازگشت اهل بيت ايشان به مدينه، پايان گرفت.
اين دوره كوتاه كه كمتر از يك سال به طول انجاميد[۲]، از نظر كمّيت، بسيار كوتاه و زودگذر بود؛ امّا از نظر كيفيت و آثارى كه بر آن مترتّب شد، بسيار مهم و جاويد و فراموش ناشدنى است. آنچه در اين دوره كوتاه اتّفاق افتاد، نه تنها در تاريخ اسلام، بلكه در تاريخِ بشر، بىنظير است.
وظيفه الهى هر امام در دوران امامت
ما بر اين باوريم كه هر اقدامى كه امامان اهل بيت عليهم السلام در دوران امامت خود انجام دادهاند، وظيفه الهى آنها بوده است، چنان كه محدّث بزرگوار، شيخ كلينى، در الكافى، در حديثى با سند بسيار معتبر، از ضَريس كُناسى نقل كرده كه حُمران بن اعيَن شيبانى به امام باقر عليه السلام گفت:
در باره حركت على بن ابى طالب و حسن و حسين عليهم السلام و قيام و اقدامشان براى دين خداوند والا مرتبه، در حالى كه سرانجامش كشته شدنشان به دست طاغوتيان و پيروزى طاغوت بر آنان بود، تا جايى كه كُشته و مغلوب گرديدند، چه مىفرمايى؟
امام باقر عليه السلام، در پاسخ حُمران فرمود:
إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى قَد كانَ قَدَّرَ ذلِكَ عَلَيهِم و قَضاهُ و أمضاهُ و حَتَمَهُ عَلى سَبيلِ الاختِيارِ، ثُمَّ أجراهُ. فَبِتَقَدُّمِ عِلمٍ إلَيهِم مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله قامَ عَلِىٌّ وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ عليهم السلام ....[۳]
خداوند تبارك وتعالى، اين وقايع را براى آنان و به اختيارشان، مقدّر كرد و حكم نمود و امضا كرد و قطعى نمود و به اجرا در آورد، و على و حسن و حسين عليهم السلام، با آگاهىاى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيشتر به آنان داده بود، حركت و قيام كردند.
بر پايه اين سخن، پيامبر صلى الله عليه و آله وظيفه هر يك از امامان اهل بيت عليهم السلام را از طرف خداوند متعال، قبلًا تعيين و به آنان ابلاغ نموده بود و هر يك از آنان، در دوران امامت خود، طبق تكليف الهى خويش عمل مىكردند.
بنا بر اين، هر يك از امامان، اگر در فضاى سياسى دوران امام حسين عليه السلام قرار مىگرفتند، همان كارى را انجام مىدادند كه او انجام داد؛ ولى به هر حال، موقعيت و آزمونى كه در دوران كوتاه امامت سيّد الشهدا عليه السلام براى ايشان پيش آمد، براى هيچ يك از رهبران الهى در طول تاريخ، پيش نيامد.
به نمايش گذاشتن نسخهاى از انسان كامل و قرآن ناطق
امام حسين عليه السلام، با بهرهگيرى از اين فرصت استثنايى، نسخه كاملى از قرآن ناطق و انسان كامل را در برابر چشم جهانيان، به نمايش گذاشت و حماسهاى بىنظير، پديد آورد. تعبير استاد شهيد مرتضى مطهرى رحمهالله، در اين باره، چنين است:
حسين عليه السلام، سرود انسانيت است. شما در دنيا، حماسهاى مانند حماسه حسين بن على عليه السلام، پيدا نخواهيد كرد، چه از نظر قدرت و قوّت حماسه، و چه از نظر عُلُو و ارتفاع و انسانى بودن آن.[۴]
در اين حماسه، انواع خصلتهاى والاى انسانى، همچون: صبر و استقامت، ايثار و از خود گذشتگى، كرامت و عزّت نفس، آزادىخواهى، صداقت و حفظ آرامش روانى در سختترين شرايط زندگى (در برابر انواع پستىها، جنايتها، قساوتها و بىرحمىها)، به گونهاى جلوه يافته كه فرشتگان الهى، شگفتزده شدهاند.[۵]
اين نمايش، به قدرى صريح، روشن، آشكار و عمومى بود كه حتّى دشمنان امام على عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام نيز نتوانستند آن را تحريف كنند و چهره درخشان ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام و قيام الهى او را به گونهاى ديگر، جلوه دهند. به گفته عبّاس محمود عَقّاد، نويسنده مصرى:
بنى اميّه، پس از شهادت حسين عليه السلام، به مدّت شصت سال، به او و پدرش عليهما السلام بر منابر، ناسزا گفتند؛ امّا هرگز هيچ يك از آنها جرئت نكردند كوچكترين گناه و بىتقوايى و عمل نكردن به احكام دين را كه ممكن است كسى در پنهان يا آشكار انجام دهد، به او نسبت بدهند، و هيچ ايرادى از او نگرفتند، جز قيام عليه حكومتشان![۶]
كسانى كه فصلى از تاريخ را تحريف مىكنند يا شخصى را بر خلاف آنچه هست، جلوه مىدهند، در صورتى دست به چنين كارى مىزنند كه زمينه اجتماعى را براى اين اقدام، مساعد ببينند و راهى براى مُشتبه ساختن امر بر مردم پيدا كنند؛ ولى حماسه عاشورا، آنچنان صريح و روشن و غير قابل پيشبينى بود كه چنين مجالى به دشمنان اهل بيت عليهم السلام نداد.
اهداف حماسه حسينى
اين حماسه مقدّس، اهداف متعدّدى را تعقيب مىكرد كه سرآمد آنها، جهلزُدايى عمومى، پيشگيرى از محو ارزشهاى اسلامى، و باز گرداندن جامعه اسلامى به مسير درست اسلام ناب بود،[۷] و چه زيبا سروده است سيّد جعفر حلّى:
قد أصبح الدّين منه شاكيا سقما
|
|
و ما إلى أحد غير الحسين شكى
|
|
فما رأى السِّبط للدين الحنيف شفا
|
|
إلّا إذا دمه فى نصره سفكا
|
|
و ما سمعنا عليلًا لا علاج له
|
|
إلّا بنفس مداويه إذا هلكا
|
|
بقتله فاح للإسلام طيب هدى
|
|
فكلّما ذكرته المسلمون ذكا
|
|
و صان ستر الهدى عن كلّ خائنة
|
|
ستر الفواطم يوم الطفّ إذ هتكا
|
|
نفسى الفداء لفاد شرع والده
|
|
بنفسه و بأهليه و ما ملكا ...[۸]
|
|
دين، از دست يزيد، دردمند و بيمار گشت
و به نزد كسى جز حسين عليه السلام، شِكوه نبرد.
نواده پيامبر صلى الله عليه و آله، براى درمان دين، راهى نديد
جز اين كه خونش در راه آن، ريخته شود.
تاكنون در باره هيچ بيمارى نشنيدهايم كه درمانى نداشته باشد
مگر اين كه درمان كنندهاش، جان خويش بر سرِ درمان بگذارد.
با كُشته شدنش، عطر هدايت اسلام، منتشر شد
و مسلمانان، هر گاه از آن [واقعه] ياد كنند، اين عطر، بيشتر انتشار مىيابد.
پرده هدايت، از گزند هر ديده خيانتكارى مصون گرديد
آن هنگام كه پوشش زنان خاندان فاطمه در كربلا هتك شد.
جانم فداى آن كه فداى دين پدرش گشت
با جان خود و خانوادهاش و هر آنچه داشت!
بزرگترين درس عاشورا
تاريخ عاشورا، درسهاى اخلاقى، سياسى و اجتماعى ارزنده و متنوّعى را به امّت اسلامى، بلكه به همه آزادىخواهان راستين، ارائه مىكند؛ ليكن بزرگترين درس آن، هشدار نسبت به استحاله فرهنگى و سياسى يك جامعه ارزشمدار است. اين درس، خصوصا براى ملّت ايران كه با الهام گرفتن از فرهنگ عاشورا و رهبرى يكى از فرزندان راستين ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام، امام خمينى رحمهالله، انقلابى را بر پايه ارزشهاى اسلامى پديد آوردند، فوق العاده مهم، بيدار كننده و عبرتآموز است.
عوامل استحاله فرهنگى و سياسى جامعه صدر اسلام
مسئله اساسى اين است كه: عوامل اصلى استحاله فرهنگى و سياسى مسلمانان صدر اسلام، چه بود؟ چه شد كه جامعه اسلامى، تنها به فاصله پنجاه سال پس از رحلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، چنان به انحطاط گراييد كه فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله و بزرگترين شخصيت علمى، اخلاقى و سياسى آن دوران، به دست مردمى كه خود را مسلمان و پيرو پيامبر صلى الله عليه و آله مىدانستند، اهل نماز و روزه بودند و بى واسطه يا با يك واسطه، فضايل حسين بن على عليه السلام را از زبان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيده بودند، به همراه شمارى از فرزندان و نزديكان و يارانش، به فجيعترين شكل ممكن، به شهادت رسيد و خاندان او كه اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله شمرده مىشدند، به اسارت رفتند؟!
نقش خواص در استحاله فرهنگى و سياسى
نقش خواص يا نخبگان، در دگرگونىهاى جامعه، نقشى بنيادين است. در طول تاريخ تا به امروز، نخبگان، مؤثّرترين نقش را در تحوّلات فرهنگى، سياسى و اجتماعى داشتهاند و همچنان نيز دارند؛ امّا اسلام، به مسلمانان اجازه نمىدهد كه چشم و گوشْ بسته، از نخبگان جامعه پيروى كنند. از اين رو، هر چند خواص در دگرگونىهاى فرهنگى و سياسى جامعه صدر اسلام، نقش اساسى را داشتند، ليكن توده مردم نيز كه چشمبسته از آنها پيروى مىكردند، بىتقصير نبودند و بدين سان، دنياطلبى و خيانت خواص و پيروى كوركورانه عوام از آنان،[۹]در طول نيم قرن پس از رحلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، زمينه ساز حادثه كربلا گرديد و از اين رو، عوام در كنار خواص، در «زيارت عاشورا»، مورد نفرين قرار مىگيرند:
يا أبا عَبدِ اللّهِ! لَقَد عَظُمَتِ المُصيبَةُ بِكَ عَلَينا وَ عَلى جَميعِ أهلِ السَّماواتِ، فَلَعَنَ اللّهُ امَّةً أسَّسَت أساسَ الظُّلمِ وَ الجَورِ عَلَيكُم أهلَ البَيتِ، وَ لَعَنَ اللّهُ امَّةً دَفَعَتكُم عَن مَقامِكُم وَ أزالَتكُم عَن مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللّهُ فيها، وَ لَعَنَ اللّهُ امَّةً قَتَلَتكُم، وَ لَعَنَ اللّهُ المُمَهِّدينَ لَهُم بِالتَّمكينِ مِن قِتالِكُم![۱۰]
اى ابا عبد اللّه! مصيبت تو، بر ما و بر تمامى آسمانيان، بسيار گران است. لعنت خدا بر امّتى كه بنياد ستم و بيداد بر شما اهل بيت را بنا گذاشت! و لعنت خدا بر گروهى كه شما را از مقامتان، محروم ساختند و از جايگاهى كه خدا برايتان مقرّر كرده بود، دور كردند! و لعنت خدا بر آنانى كه زمينهساز و ياريگرِ جنگ آنها با شما شدند!
مقصود از بنيانگذاران ستم و بيداد بر اهل بيت عليهم السلام، همان خواص و نخبگانى اند كه نقش اوّل را در دگرگونى فرهنگى و سياسى جامعه اسلامىِ نخستين، ايفا كردند.
آنان، بيش از كسانى كه در فاجعه كربلا نقش مستقيم داشتهاند، مقصّرند و از اين رو، پيش از آنها مورد نفرين قرار گرفتهاند.
بنا بر اين، بزرگترين پيام عاشورا به نخبگانِ جوامع اسلامى، هشدار نسبت به خطر دنياطلبى و به ملّتهاى مسلمان، هشيارى در برابر انحراف خواص و نخبگان است و ملّت سرفراز ايران، بويژه نخبگان ملّت، كه با پيروى از مكتب عاشورا، نظام اسلامى مبتنى بر آرمانهاى اهل بيت عليهم السلام را در اين كشور پديد آوردند و به خواست خداوند منّان، زمينهساز انقلاب جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى عليه السلام خواهند بود، بيش از هر ملّت ديگرى بايد به اين پيام مهم و اين درس سرنوشت ساز، گوش فرا دهند.
ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا
تأمّل در آنچه بدان اشارت رفت، نشان مىدهد كه تاريخ عاشورا، از ظرفيت بىبديلى در هدايت انسانها و سازندگى جامعه آرمانىِ انسانى و مبتنى بر ارزشهاى اسلامى، برخوردار است و با توجّه به اين ظرفيت فرهنگى، راز اين حديث نبوى گشوده مىگردد كه: در حسّاسترين نقطه عرش الهى، از حسين، به عنوان «چراغ هدايت» و «كشتى نجات»، ياد شده است. متن حديث، چنين است:
إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام فِي السَّماءِ أكبَرُ مِنهُ فِي الأَرضِ؛ وإنَّهُ لَمَكتوبٌ عَن يَمينِ عَرشِ اللّهِ عز و جل: مِصباحُ هُدىً، وسَفينَةُ نَجاةٍ.[۱۱]
حسين بن على عليه السلام، در آسمان، مقامى برتر از زمين دارد؛ چرا كه در سمت راست عرش، در باره او نوشته شده است: چراغ هدايت و كشتى نجات!
بى ترديد، همه امامان اهل بيت عليهم السلام، چراغ هدايت و كشتى نجات اند؛ امّا ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا، سبب شده است كه نام امام حسين عليه السلام بدين عنوان به ثبت برسد.[۱۲]
آرى! بهرهگيرى صحيح از ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا، مىتواند نه تنها ملّتهاى مسلمان، بلكه جهان را از بنبست اجتماعى، فرهنگى و سياسىاى كه امروز گرفتار آن است، نجات دهد.
اين است راز آن همه تأكيد اهل بيت عليهم السلام بر زنده نگه داشتن عاشورا،[۱۳] رفتن به كربلا و زيارت سيّد الشهدا.[۱۴]
ضرورت بازنگرى تاريخ عاشورا
ظرفيت گسترده فرهنگى واقعه عاشورا و جايگاه ويژه آن در جهان اسلام، بويژه نزد پيروان اهل بيت عليهم السلام، ايجاب مىكرده است كه موضوع نهضت حسينى، به عنوان
يكى از اصلىترين مسائل مطرح در مكتب تشيّع، در حوزههاى علميه، توسط توانمندترين دانشمندان و كارشناسان، مورد تحقيق و تدقيق قرار گيرد و نخبگان آشنا با قرآن و حديث و تاريخ اهل بيت عليهم السلام، ضمن جمعآورى، جمعبندى و ارزيابى گزارشهاى تاريخى، ابعاد متنوّع و آموزنده اين حماسه سرشار از هدايت، عزّت و سعادت را تبيين و تفسير نمايند.
امّا با كمال تأسّف، بايد گفت كه عدم توجّه لازم از جانب حوزههاى علميه و شخصيتهاى بزرگ علمى شيعه به اين مسئله بسيار مهم، از يك سو، و گِرِه خوردن مراسم عزادارى سيّد الشهدا عليه السلام با معيشت شُمارى از مردم، از سوى ديگر، سبب شده است كه در بسيارى از مجالس عزادارى امام حسين عليه السلام، تحريك عواطف مردم، جايگزين تبيين اهداف بلند نهضت حسينى گردد و بدين سان، نه تنها بازار گزارشهاى ضعيف و بىريشهاى كه جنبه عاطفى آنها قوى است هر چند خلاف شأن و منزلت اهل بيت عليهم السلام باشند، رونق يابد، بلكه به تعبير استاد شهيد مطهّرى، با اين استدلال ماكياولى كه «هدف، وسيله را توجيه مىكند»، راه براى جعل و دروغ در مرثيه سرايى، هموار شود؛[۱۵] گزارشهايى از اين قبيل كه:
«هاشم بن عُتبه مِرقال، با نيزهاى به طول هجده گَز، به يارى امام حسين عليه السلام آمد»،[۱۶] در حالى كه او از ياران امام على عليه السلام بود و حدود بيست سال پيش از آن، در جنگ صِفّين، كشته شده بود!
«عمر بن سعد، يك ميليون و ششصد هزار نفر از مردم كوفه را به كربلا آورد»،[۱۷] در صورتى كه در آن زمان، جمعيت كلّ كوفه، حدود يكصد هزار نفر بوده است!
«امام حسين عليه السلام، در روز عاشورا، سيصد هزار نفر را به دست خود، هلاك گردانيد»،[۱۸] در صورتى كه اگر امام عليه السلام در هر ثانيه، يك نفر را كُشته باشد، براى كشتن سيصد هزار نفر، ۸۳ ساعت و بيست دقيقه، وقت لازم است!
«حضرت ابو الفضل عليه السلام، روز عاشورا، ۲۵ هزار نفر را كُشت»،[۱۹] كه با محاسبهاى كه بدان اشاره شد، كُشتن اين شمار از دشمن، نزديك به هفت ساعت، وقت مىخواهد!
نويسنده گزارشهاى ياد شده، گويا با هدف ايجاد فرصت لازم براى عمليات مورد اشاره، مدّعى مىشود كه روز عاشورا، ۷۲ ساعت به طول كشيده است![۲۰]
از اين دست گزارشها در كتابهايى كه با عنوان «منابع ضعيف» معرّفى مىشوند،[۲۱] فراوان است. البته بايد مطالبى را هم كه به عنوان «زبانِ حال» از سوى روضهخوانان و مرثيه سرايان، مطرح شده و به تدريج، به «زبانِ قال» تبديل شده و مىشود، به فهرست گزارشهاى ضعيف، افزود!
بارى! پاسخگو نبودن حوزههاى علميه و كارشناسان خبره به نيازهاى جدّى جامعه در زمينه تاريخ صحيح و اهداف بلند نهضت حسينى، سبب شده است كه شمار كتابهايى كه خصوصا در عصر حاضر در باره امام حسين عليه السلام تأليف شدهاند، به صدها و بلكه هزاران جلد برسد؛ امّا كتابهاى مستند و قابل اعتماد در جهت تبيين صحيح تاريخ نهضت حسينى و اهداف و آرمانهاى آن، بسيار اندك باشند. از اين رو، در جامعه امروز ايران كه انقلاب اسلامى آن، با الهام از نهضت عاشورا به ثمر رسيده است و سومين دهه خود را نيز پشت سر مىگذارد، بازنگرى و بازنگارى تخصّصى تاريخ عاشورا و پاك سازى آن از مطالب بىاساس و موهن، در جهت حفظ و صيانت از جانمايه انقلاب اسلامى، بسيار ضرورى مىنمايد و اين، بزرگترين خدمتى است كه مراكز علمى و پژوهشى مىتوانند به ساحت قدس ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام داشته باشند.
دانشنامه امام حسين عليه السلام، گامى است متواضعانه در اين راه، كه پس از سالها تحقيق و تلاش، با همكارى شمارى از پژوهشگران توانمند «پژوهشكده علوم و معارف حديث»، هم اكنون، آماده بهرهبردارى است؛ امّا با همه برنامهريزىها و تلاشهايى كه براى هر چه كاملتر شدن اين دانشنامه صورت گرفت، كار خود را خالى از خطا و كاستى نمىدانيم و از همه فضلا و فرهيختگانى كه آن را ملاحظه مىكنند، مىخواهيم كه با ارسال پيشنهادها و نقدهاى خود، در جهت تكميل اين مجموعه، بر ما منّت نهند.
در صفحات آينده، براى آشنايى اجمالى با اين دانشنامه، گزارش كوتاهى از محتواى دانشنامه امام حسين عليه السلام و ويژگىها و روش تهيّه و تدوين آن، و همچنين تحليل جامعى درباره كتابشناسى تاريخ عاشورا و عزادارى سيّد الشهدا (با عنوان «درآمد»)، تقديم خوانندگان مىشود. پيش از آن، لازم مىدانم از همه فضلا و پژوهشگران و عزيزانى كه به گونهاى در تدوين اين اثر سهيم بودهاند،[۲۲] خصوصا گروه «سيرهنگارى» پژوهشكده علوم و معارف حديث و بويژه آقايان سيّد محمود طباطبايى نژاد و سيّد روح اللّه سيّدطبايى كه معاونت اين پژوهش را به عهده داشتهاند و استاد ارجمند، حجّة الإسلام والمسلمين جناب آقاى مهدى مهريزى، رئيس پژوهشكده علوم و معارف حديث كه علاوه بر تدوين برخى از تحليلها، در ساماندهى نهايىِ بخشى از آنها همكارى داشتهاند و افزون بر اين، ترجمه بخشى از اين دانشنامه نيز به قلم رساى ايشان است، صميمانه سپاسگزارى نمايم.
همچنين از فاضل گرانقدر، حجّة الإسلام والمسلمين جناب آقاى عبد الهادى مسعودى كه ترجمه اكثر مجلّدات اين دانشنامه و نيز نگارش برخى تحليلها به قلم شيواى ايشان است و فاضل ارجمند، جناب آقاى محمّد مرادى، مسؤول واحد ترجمه پژوهشكده علوم و معارف حديث كه علاوه بر نظارت بر مجموع كار، ترجمه بخشى از آن را نيز به عهده داشتهاند تقدير و تشكر مىنمايم.
اللّهم ارزُقنا شَفاعَةَ الحسينِ عليه السلام يَومَ الورودِ و ثَبِّت لَنا قَدَمَ صِدقٍ عندَك مَعَ الحسينِ و أصحابِ الحسينِ الّذينَ بَذَلوا مُهَجَهُم دونَ الحسين عليه السلام.
محمّد محمّدى رىشهرى
۱۶ فروردين ۱۳۸۷
۲۷ ربيع اوّل ۱۴۲۹
[۱] ( ۱). گفتنى است كه جايزه دومين دوره انتخاب« كتاب سال ولايت» و برخى جوايز و نشانهاى علمى فرهنگى ديگر به اين دانشنامه تعلق گرفت. در اين باره، ر. ك: دانشنامه اميرالمؤمنين عليه السلام: ج ۱ ص ۷( پيشگفتار).
[۲] ( ۱) تاريخ دقيق بازگشت اهل بيت امام عليه السلام به مدينه، مشخّص نيست؛ امّا با اطمينان مىتوان گفت كه هنوز يك سال از خارج شدن آنها نگذشته بود كه به مدينه باز گشتند.
[۳] ( ۱) الكافى: ج ۱ ص ۲۶۲ ح ۴.
[۴] ( ۱) حماسه حسينى: ج ۱ ص ۱۲۱.
[۵] ( ۲) وقد عجَبَت من صبرك ملائكةُ السموات( المزار الكبير: ص ۵۰۴، بحار الأنوار: ج ۱۰۱ ص ۲۴۰).
[۶] ( ۳). المجموعة الكاملة، عباس محمود العقّاد: ج ۲ ص ۲۲۸.
[۷] ( ۱). ر. ك: ج ۳ ص ۳۲۳( بخش هفتم/ تحليلى درباره اهداف قيام امام حسين عليه السلام).
[۸] ( ۲) سحر بابل و سجع البلابل: ص ۳۸۳، الدرّ النضيد: ص ۲۴۱.
[۹] ( ۱) ر. ك: دانشنامه امير المؤمنين عليه السلام، ج ۷ ص ۲۰۶ ۲۴۹( دلايل تنهايى امام على عليه السلام).
[۱۰] ( ۲) كامل الزيارات: ص ۳۲۷ ح ۵۵۶. نيز، ر. ك: ج ۱۲ ص ۳۷( بخش سيزدهم/ فصل دوازدهم/ زيارت امام عليه السلام در روز عاشورا، به روايت كامل الزيارات، از علقمه). گفتنى است كه اين زيارتنامه، به وسيله عَلقَمه، از امام باقر عليه السلام روايت شده است.
[۱۱] ( ۱) ر. ك: ج ۲ ص ۷۲ ح ۴۲۸.
[۱۲] ( ۱) بايد توجّه داشت كه آنچه در كلام شمارى از خطبا شهرت يافته كه« اهل بيت عليهم السلام، همه كشتى نجاتاند؛ امّا كشتى حسين عليه السلام، وسيعتر و پُر سرعتتر است»، مأثور از اهل بيت عليهم السلام نيست. گفتنى است كه پس از جستجوى فراوان در ريشهيابى اين سخن، مشخّص شد كه اين مطلب، تحليلى از مرحوم شيخ جعفر شوشترى رحمهالله( م ۱۳۳۵ ق) در باره ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا و شخصيت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام در جهت هدايت و نجات انسانهاست. كلام ايشان در كتاب الخصائص الحسينية، چنين است:
« فرأيت في الحسين عليه السلام خصوصية فى الوسيلة إلى اللّه اتّصف بسببها بانّه بالخصوص، باب من أبواب الجنة و سفينة للنجاة و مصباح للهدى، فالنبى و الأئمة عليهم السلام كلّهم أبواب الجنان؛ لكنّ باب الحسين أوسع، و كلّهم سفن النجاة؛ لكنّ سفينة الحسين مجراها فى اللجج الغامرة أسرع و مرساها على السواحل المنجية أيسر، و كلّهم مصابيح الهدى؛ لكنّ الاستضاءة بنور الحسين أكثر و أوسع، و كلّهم كهوف حصينة؛ لكنّ منهاج كهف الحسين أسمح و أسهل.
در حسين عليه السلام براى وسيله تقرّب به خدا بودن، ويژگىاى ديدم كه او بدين جهت، و به طور ويژه، اين گونه توصيف شده است: درى از درهاى بهشت، كشتى نجات و چراغ هدايت، پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام همگى درهاى بهشتاند؛ امّا درِ حسين عليه السلام در ميان امواج توفانهاى شديد، پُرشتابتر، ولنگر گرفتنش در ساحلهاى نجات، آسانتر است. همگى، چراغ هدايتاند؛ امّا پرتو گرفتن از نور حسين عليه السلام، بيشتر و وسيعتر است. همگى، پناهگاههاى مستحكماند؛ امّا راه بردن به پناهگاه حسين عليه السلام، روانتر و آسانتر است»( الخصائص الحسينية: ص ۱۴).
[۱۳] ( ۲) ر. ك: ج ۱۰ ص ۱۳۶( بخش يازدهم/ سير تاريخى عزادارى امام حسين عليه السلام).
[۱۴] ( ۳) ر. ك: ج ۱۰ ص ۴۲۴( بخش سيزدهم: زيارت امام حسين عليه السلام/ درآمد).
[۱۵] ( ۱). ر. ك: حماسه حسينى: ج ۱ ص ۴۸.
[۱۶] ( ۲) ر. ك: محرق القلوب: ص ۱۵۲، روضة الشهدا: ص ۳۰۱ و در آن آمده:« نيزهاى چون مار ارقم در دست گرفته».
[۱۷] ( ۳) اسرار الشهادات: ج ۳ ص ۳۹.
[۱۸] ( ۱). ر. ك: اسرار الشهادات( چاپ قديم): ص ۳۴۵.
[۲۰] ( ۳) ر. ك: حماسه حسينى: ج ۱ ص ۲۹، لؤلؤ و مرجان: ص ۲۵۱، اسرار الشهادات: ج ۳ ص ۳۵ ۳۹.
[۲۱] ( ۴) ر. ك: ص ۹۱( منابع غيرقابل استناد).
[۲۲] ( ۱). گفتنى است نام انديشهورانى كه در نگارش يا ساماندهى نهايى تحليلها نقش مؤثّر داشتهاند، در پانوشت تحليل مربوط، آمده است. انديشهوران ديگرى نيز در نگارش تحليلها( گردآورى اطلاعات و متون، نگارش اوليه تحليلها و نقد آنها) و همچنين در نگارش زندگىنامه اعلام، همكارى داشتهاند كه عبارت اند از آقايان: سيّد محمّد كاظم طباطبايى، محمّد اسفنديارى، على رفيعى، علامرودشتى حسين رفيعى، جعفرطبسى، نجم الدين طبسى، محمّدامين پورامينى، رضا بابايى، محمّدرضا انصارى قمى، ناصرالدين انصارى قمى، احمد مبلّغى، على ملكى، محسن معينى، محمّد حسين صالحآبادى، عبّاس پسنديده، سيّد عليرضا طباطبايى، اميرحسين ملكپور، مجتبى فرجى، سيّد حسن فاطمى، محمّدكاظم رحمانستايش، محمّدعلى اكبر نوذرى و رجب بخشى.