دانش نامه قرآن و حدیث (فارسی-عربی)

دانش نامه قرآن و حدیث

(فارسی-عربی)
تا جلد 16
  • دانش نامه قرآن و حدیث ، یک موسوعه کامل از آیات و روایات با موضوعات مختلف می باشد که مدخلهای آن شبیه میزان الحکمه تنظیم شده است و در آینده ای نه چندان دور ان شاء الله به یکی از جوامع بزرگ روایی عصر حاضر تبدیل خواهد شد...

جزییات بیشتر

محصول جدید

4 قلم

ریال 35.000.000

مشخصات

سال نشر 1393
نوبت چاپ دوم
تعداد جلد 16

اطلاعات بیشتر

پيش‏گفتار

ستايش، خداوندگارى را سزاست كه ما را به اين راه، ره‏نمون گرديد، كه اگر او ره ننموده بود، ما را توان هدايت يافتن نبود! و درود خداوند بر آن راه‏نما به سوى او در شب ظلمانى؛ كسى كه گام‏هايش، در لغزشگاه‏هاى جاهليت، هرگز نلغزيد! و درود بر خاندان برگزيده و سرآمد و نيكوى او! و درود بر يارانش كه بهترينْ ياران بودند؛ دعوتش را لبيك گفتند و به محضرش شتافتند و در اجابتش گوى سبقت از همگِنان ربودند.

نخستين پرسش در باره نگارش دانش‏نامه‏اى بر پايه معارف قرآن و حديث، اين است كه: چنين اثرى، تا چه حد، براى جامعه امروز، ضرورى است؟ و آيا جوامع حديثى موجود، براى تأمين نيازهاى پژوهشگران و علاقه‏مندان به آشنايى با معارف اسلامى، كافى نيستند؟

براى پاسخ دادن به اين پرسش، لازم است اشاره‏اى به مباحث زير داشته باشيم:

۱. مهم‏ترين جوامع حديثى كه تا كنون نگارش يافته‏اند،

۲. نياز جامعه امروز به معارف قرآن و حديث،

۳. ظرفيت احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام براى پاسخگويى به نيازهاى معرفتى جامعه،

۴. ويژگى‏هاى دانش‏نامه پاسخگو به نيازهاى جامعه امروز،

۵. انگيزه تأسيس مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث و ويژگى‏هاى دانش‏نامه قرآن و حديث.

يك. جوامع حديثى‏

مقصود از جامع حديثى، كتابى است كه گستره‏اى بيش از يك موضوع دارد و ابواب، عناوين و رواياتى را در حوزه‏هاى متفاوت (همانند: فقه، اعتقادات، اخلاق، تفسير و ...) گزارش مى‏نمايد.

جوامع حديثى را مى‏توان به سه دسته تقسيم كرد: جوامع حديثى اوّليه، جوامع حديثى ثانويه، و جوامع حديثى متأخّر:

۱. جوامع حديثى اوّليه‏

مقصود از جوامع حديثى اوّليه، آن دسته از منابع اند كه تا قرن سوم هجرى نگارش يافته‏اند. اين جوامع، به دو دسته قابل تقسيم اند:

۱/ ۱. جوامع حديثى اوّليه مكتب اهل بيت عليهم السلام‏

بر پايه اسناد موجود، تأليف اين دسته از جوامع حديثى، از دوران امامت امام رضا عليه السلام (م ۲۰۳ ق) آغاز شد و به دليل محدوديت‏هاى سياسى‏اى كه براى پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام وجود داشت، متأسّفانه آمار دقيقى از آنها در دست نيست. برخى از جوامع حديثى اوّليه شيعه، عبارت اند از:

۱. الجامع، تأليف يونس بن عبد الرحمان (درگذشته در اوايل قرن سوم هجرى)،

۲. الجامع، تأليف احمد بن محمّد بن ابى نصر بِزَنطى (م ۲۲۱ ق)،

۳. كتاب الثلاثين، تأليف حسين بن سعيد اهوازى (درگذشته در اوايل قرن سوم هجرى)،

۴. نوادر الحكمة، تأليف محمّد بن احمد بن يحيى اشعرى (درگذشته در قرن‏ سوم هجرى)،

۵. المحاسن، تأليف احمد بن محمّد بن خالد بَرقى (م ۲۷۴ يا ۲۸۰ ق).

گفتنى است كه از جوامع اوّليه حديثى شيعه، تنها بخش‏هايى از كتاب المحاسن بر جاى مانده است.

۱/ ۲. جوامع حديثىِ اوّليه اهل سنّت‏

پس از رفع ممنوعيت نگارش حديث در اوايل قرن دوم، اهل سنّت، ديگر محدوديتى براى نگارش حديث نداشتند و در مدّت حدود دو قرن، شمار قابل توجّهى «جامع حديثى» پديد آوردند كه بسيارى از آنها بر جاى مانده‏اند، از جمله:

۱. الموطّأ، تأليف مالك بن انَس حِميَرى (م ۱۷۹ ق)،

۲. مسند ابن حنبل، تأليف احمد بن محمّد بن حنبل شيبانى مَروَزى (م ۲۴۱ ق)،

۳. صحيح البخارى، تأليف محمّد بن اسماعيل بُخارى (م ۲۵۶ ق)،

۴. صحيح مسلم، تأليف مسلم بن حَجّاج نيشابورى (م ۲۶۱ ق)،

۵. سنن ابن ماجة، تأليف محمّد بن يزيد ماجه قزوينى (م ۲۷۳ ق)،

۶. سنن أبى داوود، تأليف ابو داوود سليمان بن اشعث سِجِستانى (م ۲۷۵ ق)،

۷. سُنن النَّسائى، تأليف احمد بن شعيب نَسايى (م ۳۰۳ ق).

۲. جوامع حديثى ثانويه‏

مقصود از جوامع ثانويه، آن دسته از منابع اند كه در محدوده زمانى قرن چهارم تا دهم هجرى نگارش يافته‏اند. اين منابع نيز دو دسته اند:

۲/ ۱. جوامع حديثى ثانويه مكتب اهل بيت عليهم السلام‏

شمارى از اين منابع كه اكنون در اختيار ما قرار دارند، عبارت اند از:

۱. الكافى، تأليف محمّد بن يعقوب كُلَينى رازى (م ۳۲۹ ق)،

۲. كتاب من لا يحضره الفقيه، تأليف محمّد بن على بن بابويه قمى (شيخ صدوق) (م ۳۸۱ ق)،

۳. تهذيب الأحكام، تأليف محمّد بن حسن طوسى (شيخ طوسى) (م ۴۶۰ ق)،

۴. الاستبصار، تأليف محمّد بن حسن طوسى (شيخ طوسى) (م ۴۶۰ ق).

گفتنى است كه برخى از جوامع حديثى بزرگ اين دوره، همچون: مدينة العلم (تأليف شيخ صدوق) و استقصاء الاعتبار (تأليف علّامه حلّى)، دستْ‏خوش حوادث روزگار گشته و به دست ما نرسيده‏اند.

۲/ ۲. جوامع حديثى ثانويه اهل سنّت‏

برخى از مهم‏ترين جوامع حديثى ثانويه اهل سنّت، از اين قرارند:

۱. جامع الاصول فى أحاديث الرسول صلى الله عليه و آله، تأليف ابن اثير جَزَرى (م ۶۰۶ ق)،

۲. جامع المسانيد و السنن، تأليف ابن كثير دمشقى (م ۷۷۴ ق)،

۳. مشكاة المصابيح، تأليف ابن خطيب محمّد بن عبد اللَّه تبريزى (م ۷۷۶ ق)،

۴. الجامع الكبير، تأليف جلال الدين ابو بكر سيوطى (م ۹۱۱ ق)،

۵. كنز العمّال، تأليف على بن حسام الدين متّقى هندى (م ۹۷۵ ق).

۳. جوامع حديثى متأخّر

مقصود از جوامع حديثى متأخّر، آن دسته از منابع اند كه در قرن يازدهم و پس از آن، نگارش يافته‏اند. شمارى از اين جوامع كه در اين دوران توسّط دانشمندان شيعه تأليف شده‏اند، عبارت اند از:

۱. الوافى، تأليف ملّا محسن فيض كاشانى (م ۱۰۹۱ ق)،

۲. وسائل الشيعة، تأليف محمّد بن حسن حُرّ عاملى (م ۱۱۰۴ ق)،

۳. بحار الأنوار، تأليف محمّدباقر مجلسى (م ۱۱۱۱ ق)،

۴. العوالم، تأليف عبد اللَّه بن نور الدين بَحرانى (م ۱۱۷۳ ق)،

۵. الشفا فى أخبار آل المصطفى صلى الله عليه و آله، تأليف محمّدرضا بن عبد المطّلب تبريزى (م ۱۲۰۸ ق)،

۶. جامع العلوم و المعارف، تأليف سيّد عبد اللَّه شُبَّر (م ۱۲۴۲ ق)،

۷. مستدرك الوسائل، تأليف ميرزا حسين نورى طَبَرسى (م ۱۳۲۰ ق)،

۸. جامع أحاديث الشيعة، تأليف اسماعيل معزّى ملايرى (معاصر).

همچنين شمارى از جوامع متأخّر كه توسّط پژوهشگران اهل سنّت نگارش يافته‏اند، عبارت اند از:

۱. التاج الجامع للُاصول فى أحاديث الرسول صلى الله عليه و آله، تأليف منصور على ناصف (معاصر)،

۲. المسند الجامع، تأليف بشّار عوّاد (معاصر)،

۳. نضرة النعيم، تأليف جمعى از مؤلّفان (معاصر).

اكنون بايد ديد كه: آيا جوامع حديثى موجود، مى‏توانند پاسخگوى نيازهاى عصر حاضر، نسل جديد و مراكز مختلف علمى و فرهنگى جهان- كه خواستار آشنايى با معارف اصيل اسلام اند- باشند يا خير؟

بى‏ترديد، منابع حديثى اوّليه و ثانويه، منابع خوبى براى دستيابى به سخنان نورانى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت او به شمار مى‏روند و تا حدود بسيارى پاسخگوى نيازهاى پژوهشگران عصر خود بوده‏اند و برخى از جوامع حديثى متأخّر نيز براى محقّقان امروز، بسيار سودمندند؛ امّا هم نيازهاى عصر حاضر، بسيار بيشتر از آثار موجود است، و هم ظرفيت پاسخگويى احاديث به نيازهاى امروز، بسيار بالاست.

اين نكته نيز قابل توجّه است كه مُسنَدنويسى و جمع احاديث، بدون تبويب و تنظيم موضوعى، در عصر حاضر، كاربرد زيادى حتّى براى پژوهشگران ندارد.

دو. نيازهاى امروز

امروز، جهان، بيش از هر زمان ديگر، تشنه آشنايى با اسلام اصيل و ره‏نمودهاى حياتبخش قرآن و سيره و سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در زمينه‏هاى اعتقادى، تربيتى، سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى است.

امروزه، نه تنها حوزه‏هاى علميه و پژوهشگران مسلمان، بلكه عموم پژوهشگران در سطح جهان، در رشته‏هاى مختلف علوم و بويژه در زمينه‏هايى كه اسلام، ديدگاه خاصّى دارد، مى‏خواهند، جدا از برداشت‏ها و اجتهادهاى گوناگون، با متن سخنان پيشوايان اسلام، آشنا شوند.

امروزه، گروه‏هاى مختلف جامعه مى‏خواهند بدانند دينى كه خود را داراى برنامه تكامل مادّى و معنوى بشر تا هنگام قيامت مى‏داند، چه ره‏نمودى براى بهتر زندگى كردن آنان دارد.

سه. ظرفيت احاديث اسلامى براى پاسخگويى‏

پژوهشگرانى كه تا حدودى با سخنان پُر مغز و عميق پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در زمينه‏هاى مختلف علوم اسلامى آشنا هستند، به خوبى مى‏دانند كه حديث، در كنار قرآن، توان و ظرفيت لازم را براى پاسخگويى به نيازهاى معنوى انسان‏ها در همه اعصار دارد، البته مشروط به اين كه توسّط حديث‏پژوهان متخصّص، سَره از ناسَره آن جدا شود و به درستى تبيين و تفسير گردد.

حديث، مادرِ علوم اسلامى‏

در پيام مقام معظّم رهبرى، آية اللَّه سيّدعلى خامنه‏اى، به مناسبت افتتاح «دار الحديث»، به توان و ظرفيت گسترده حديث براى پاسخگويى در حوزه‏هاى مختلف علوم اسلامى توجّه داده شده است:

حديث، مادرِ بسيارى از علوم اسلامى يا همه آنهاست و از اين روست كه عالم و دين‏شناس بزرگ، مرحوم كلينى رحمه الله، در مقدّمه كافى شريف، حديث را برابر با علم دين دانسته است.[۱]

اين سخن، اشاره است به آنچه كلينى در مقدّمه كتاب الكافى در باره انگيزه تأليف آن و در پاسخ شخصى كه از مؤلّف، درخواست نوشتن چنين كتابى را داشته، آورده است:

... قلتَ إنّك تحبّ أن يكون عندك كتابٌ كافٍ يجمع فيه من جميع فنون الدين ما يكتفى به المتعلّم و يرجع إليه المسترشد و يأخذ منه من يريد علم الدين ... و قد يسّر اللَّه- و له الحمد- تأليف ما سألتَ.[۲]

... و گفتى كه دوست دارى كتابى داشته باشى كه تمام اقسام علم دين در آن باشد كه طالب علم را بى‏نياز كند و براى طالب هدايت، مرجع باشد و كسى كه خواهان علم دين است، از آن، بهره گيرد ... و خداوند را سپاس كه تأليف كتابى را كه خواستى، ميسّر ساخت.

از نگاه مرحوم كلينى، مجموعه احاديثى كه وى تنظيم كرده، براى آشنايى با رشته‏هاى مختلف علوم دينى كفايت مى‏كند و انتخاب نام «الكافى» براى كتاب توسّط او، به اين معنا اشاره دارد كه با توجّه به نيازهاى نسبتاً محدود آن عصر، مى‏توان گفت كه كتاب ياد شده، براى دين‏شناسى كافى بوده است؛ امّا نيازهاى عصر حاضر، قابل مقايسه با آن روز نيست.

چهار. ويژگى‏هاى «دانش‏نامه حديثىِ» مورد نياز امروز

در عصر حاضر، دانش‏نامه‏اى مى‏تواند نيازهاى حديثى مراكز علمى و فرهنگى جهان را تأمين نمايد كه داراى اين ويژگى‏ها باشد:

۱. روشمند بودن‏

براى تدوين دانش‏نامه‏هاى نو، به فراهم آوردن نيروى انسانى و امكانات پژوهشى فراوان، نياز است و هزينه كردن اين نيرو و فرصت، نمى‏تواند به طريق آزمون و خطا صورت گيرد. لازم است از آغاز كار، شيوه پژوهش و عرضه، تعريف و در عمل، اصلاح و به آن، عمل شود. انتخاب روش گردآورى اسناد و تشكيل پرونده علمى، معيّن و محدود كردن منابع و مراجع مكتوب و غير مكتوب، چگونگى اخذ و دسته‏بندى و نقد و عرضه، و حتّى تعيين دقيق نرم‏افزارها و ديگر ابزارهاى پژوهش و نشر، از گام‏هاى نخستين و كارهاى بنيادين در به سامان رساندن دانش‏نامه‏هاى امروزين اند.

۲. آوردن حديث در كنار قرآن‏

آوردن احاديث اسلامى در كنار آيات قرآن، بهره‏هاى فراوانى بويژه براى پژوهشگران، در بر دارد كه در ميان آنها، دو موضوع از اهمّيت بيشترى برخوردار است:

الف- تبيين چگونگى پيوند ناگسستنى قرآن و سنّت و عترت، و نيز تفكيك ناپذيرى ثِقل اكبر (قرآن) و ثِقل اصغر (حديث)،

ب- افزايش اطمينان به صدور احاديثى كه از نظر سند، از قوّت لازم برخوردار نيستند، ليكن در فضاى ره‏نمودهاى قرآن قرار دارند، و چه بسا محقّق، با تكيه بر قرائن مختلف، به صدور آنها، اطمينان حاصل نمايد.

۳. جامعيت‏

جامع‏نگرى، ضرورت هر پژوهش رَوشمند و يكى از اصلى‏ترين شروط پژوهش (بويژه پژوهش‏هاى دينى) است. هيچ پژوهشگرى، بدون احاطه بر تمام سخنان شارع مقدّس در باره يك موضوع و جمع‏بندى عموم و خصوص، و مطلق و مقيّد، و ملاحظه موارد تعارض و امثال، نمى‏تواند نظريه‏اى را به دين و شارع، منتسب نمايد؛ بلكه افزون بر احاطه بر احاديثى كه در باره يك موضوع وارد شده‏اند، نفس موضوع‏شناسى نيز براى وصول به مقصد شارع و فهم نظريه دين، ضرورى است، چنان كه امام خمينى قدس سره مى‏فرمايد:

زمان و مكان، دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسئله‏اى كه در قديم داراى حكمى بوده است، به ظاهر، همان مسئله، در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام، ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى، همان موضوع اوّل كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً، موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مى‏طلبد ....

آشنايى به روش برخورد با حيله‏ها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، اطّلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سياست‏ها و حتّى سياسيّون و فرمول‏هاى ديكته شده آنان و درك موقعيت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمايه‏دارى و كمونيزم كه در حقيقت، استراتژى حكومت بر جهان را ترسيم مى‏كنند، از ويژگى‏هاى يك مجتهد جامع است.[۳]

بر اين اساس، اسلام‏شناسان راستين- كه مى‏توانند در همه اعصار، دين خدا را يارى كنند-، تنها پژوهشگران جامع‏نگرى هستند كه بر همه ابعاد دين، احاطه دارند، چنان كه در حديث نبوى آمده است:

إنَّ دينَ اللَّهِ تَعالى‏ لَن يَنصُرَهُ إلّامَن حاطَهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ.[۴]

همانا دين خداى متعال را تنها آن كس مى‏تواند يارى برساند كه به همه جوانب‏ آن، احاطه داشته باشد (از هر سو، آن را پاسدارى كند).

اين حقيقت، در حديثى از امام على عليه السلام چنين بازگو گرديده است:

إنَّمَا المُستَحفِظونَ لِدينِ اللَّهِ هُمُ الّذينَ أقامُوا الدّينَ، وَ نَصَروهُ، وَ حاطوهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ.[۵]

گماشتگان بر پاسدارى از دين خدا، آن كسانى هستند كه دين را بر پا داشتند و آن را يارى دادند، و از هر سو به پاسدارى از آن پرداختند.

تحقيقِ جامع- كه مقدّمه جامع‏نگرى دينى است-، بدون جامعيت منبع تحقيق، ميسّر نيست. از اين رو، پژوهشگر دينى در هر موضوع، نياز به منبعى دارد كه جامع همه متون مربوط به آن موضوع باشد.

بنا بر اين، يكى از ويژگى‏هاى مهمّ دانش‏نامه حديثى مطلوب، آن است كه جامع همه احاديثى باشد كه در زمينه‏هاى مختلف، از پيشوايان دين به ما رسيده است و حتّى اگر سخنى به ناروا به آنان نسبت داده شده، بايد تحت عنوان مربوط، مطرح و نادرستى آن، اثبات گردد.

۴. اختصار

يكى ديگر از ويژگى‏هاى دانش‏نامه حديثى مطلوب، اين است كه در عين جامعيت، تا آن جا كه امكان دارد، خلاصه و مختصر باشد. حذف احاديث مشابه (با ذكر تفاوت‏هايشان و آوردن نشانى‏هاى آنها در پاورقى)، اين هدف را تأمين مى‏كند و در اين صورت، محقّق، در كوتاه‏ترين فرصت ممكن، مى‏تواند به مقصود پژوهشى خود، نائل آيد.

۵. مستند بودن‏

ابزارهاى نوين، بويژه رايانه، در عصر حاضر، امكان يافتن مآخذ بسيارى از احاديث‏ را فراهم ساخته‏اند. تتبع گسترده و گذر از منابع واسطه، مى‏تواند افزون بر ره‏نمون شدن به منابع اوّليه (متقدّم و دست اوّل)، بسيارى از: تصحيف و تحريف‏ها، نقل معناهاى نادرست، تقطيع‏هاى نسنجيده و زياده و نقصان‏هاى كاتبان و شارحان را نيز نشان دهد و ما را به متنى پيراسته از آسيب‏هاى نقل و فهم حديث برساند.

مراجعه پيگير به همه منابعِ در دسترس و حتّى نسخه‏هاى خطّى، گاه، ما را به مستفيض بودن حديث و تعدّد اسناد آن، مطمئن مى‏سازد و از اين ره‏گذر، حديثى مستند و استوار را در كنار احاديث ديگرى از اين دست، مى‏نشانَد.

۶. موضوع‏بندى درختى‏

هر مَدخَل‏[۶] از چنين دانش‏نامه‏اى، براى اين كه كارآيى لازم را داشته باشد، بايد علاوه بر جامعيت نسبى، به صورت درختى موضوع‏بندى شود، بدين معنا كه احاديث ذيل يك مَدخل (مربوط به يك موضوع)، دسته‏بندى شوند و دسته‏هاى مختلف، بر اساس يك سير منطقى و منظّم، از كلّى به جزئى، در كنار هم قرار گيرند.

چينش صحيح و منطقىِ احاديثِ مربوط به يك موضوع، علاوه بر تسهيل دستيابى به متون اسلامى، زمينه را براى فهم دقيق معانى آنها آماده مى‏سازد.

۷. ارزيابى و جمع‏بندى‏

ويژگى‏هايى كه بدانها اشاره شد، زمينه ارزيابى سند، متن و محتواى حديث را تا حدود زيادى فراهم مى‏سازند. اكنون، كارشناسان حديث مى‏توانند با نقد و بررسى احاديث مربوط به هر موضوع، در باره ميزان صحّت و سقم آنها، اظهار نظر كنند و جمع‏بندى خود را از ديدگاه اسلام در آن موضوع، ارائه نمايند؛ امّا براى بهره‏بردارى‏ بهتر و آسان‏ترِ عموم پژوهشگران از دانش‏نامه‏هاى حديثى، بجز در مورد احاديثى كه كاربرد تخصّصى ويژه‏اى دارند (مانند برخى احاديث فقهى)، لازم است جمع‏بندى مورد نياز عموم، به عنوان «درآمد» يا «تحليل»، در آغاز يا پايان هر مَدخل (موضوع) از دانش‏نامه افزوده گردد.

۸. نمايه ‏سازى‏

يك حديث، گاه حامل چندين پيام براى رشته‏هاى مختلف علوم است، به گونه‏اى كه براى انتقال آنها لازم است بارها در موضوعات مختلف، و حتّى گاه در يك موضوع، تكرار شود. اين اقدام، سبب مى‏گردد كه حجم دانش‏نامه، غير متعارف و مراجعه به آن، خسته كننده و ملال‏آور گردد. علاوه بر اين، دريافت پيام‏هاى دقيق احاديث، براى عموم پژوهشگران، دشوار است؛ بلكه در بسيارى از موارد، امكان‏پذير نيست. نمايه‏سازى براى پيام‏هاى حديث، و نيز برنامه‏نويسى نرم‏افزارى براى نمايه‏ها، مى‏تواند علاوه بر حلّ اين مشكل، كاربرد احاديث را در رشته‏هاى مختلف علوم و فنون، بسيار افزايش دهد.

امّا بايد توجه داشت كه نمايه‏سازى براى حديث، كار هر پژوهشگرى نيست.

كسى مى‏تواند براى حديث، نمايه بسازد كه:

اوّلًا پيام‏هاى حديث را در يابد، كه لازمه آن- چنان كه توضيح داديم-، تخصّص در نقد حديث و داشتن نور بصيرت است.

ثانياً نيازهاى پژوهشگران را در رشته‏هاى مختلف علومى كه حديث در باره آنها پيام دارد، بداند كه لازمه آن، آشنايى كافى با آن رشته‏هاست.

ثالثاً از ذوق و ابتكار و ادبيّاتى برخوردار باشد كه بتواند با كوتاه‏ترين و رساترين جملات و كمترين اضافات و تصرّفات، پيام‏هاى حديث را منتقل نمايد.

البته اجتماع همه اين ويژگى‏ها در يك نفر، آسان نيست و به همين دليل، بايد به‏ صورت تشكيلاتى و جمعى، به اين هدف رسيد و به هر حال، «ما لا يُدرَكُ كُلُّهُ لا يُترَكُ كُلُّهُ‏؛ آنچه همه‏اش قابل دست يافتن نيست، همه‏اش وا گذاشته نمى‏شود».

۹. شناس‏نامه ‏دار بودن احاديث‏

ويژگى‏هاى گذشته، مربوط به متن دانش‏نامه مطلوب است؛ امّا شناس‏نامه حديث، در واقع، پشتوانه علمى و تحقيقى چنين دانش‏نامه‏اى محسوب مى‏شود.

هدف از «طرح تدوين شناس‏نامه حديث»- كه از ديرباز در «دار الحديث» مطرح بوده است-، اين است كه براى هر يك از احاديث، شناس‏نامه‏اى تهيّه شود كه بيانگر همه خصوصياتِ منبع، سند و محتواى حديث باشد و همچنين، ريشه‏هاى آن را در قرآن يا سيره و سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام يا تعاليم ساير انبيا و يا در اسرائيليات نشان دهد، و نيز موافقت يا مخالفت آن را با عقل و علم، بيان كند و اين، البتّه كارى است كارستان و خدمتى است بزرگ به حديث و قرآن، و محصول آن، سرمايه فرهنگى عظيمى خواهد بود براى اسلام‏شناسى و ارائه اسلام ناب به جهانيان، كه اميدوارم «پژوهشكده علوم و معارف حديث»،[۷] در آينده، توفيقِ به انجام رساندن آن را پيدا كند.

پنج. انگيزه تأسيس «دار الحديث» و ويژگى‏هاى «دانش‏نامه قرآن و حديث»

از نخستين سال‏هاى ورودم به حوزه علوم دينى، سخنان نورانى پيامبر اسلام و خاندان آن بزرگوار، جاذبه خاصّى براى من داشت و ره‏نمودهاى آنان در زمينه‏هاى اعتقادى، اخلاقى و عرفانى، به قدرى برايم شيرين و جذّاب بود كه از مطالعه آنها، كمتر احساس خستگى مى‏كردم.

در همان ايّام، احساس مى‏كردم كه احاديث اسلامى، در زمينه‏هاى ياد شده، نه‏ تنها در ميان عموم مردم، بلكه شايد در ميان خواص و حوزه‏هاى علميّه، جايگاه شايسته خود را ندارند، در حالى كه حديث، بهترين وسيله براى تبليغ دين و آشنا كردن مردم با اسلام ناب است. در گفتگوى عبد السلام هِرَوى با امام رضا عليه السلام مى‏خوانيم:

[قال عليه السلام:] رَحِمَ اللَّهُ عَبداً أحيا أمرَنا.

فَقُلتُ لَهُ: فَكَيفَ يُحيى أمرَكُم؟

قالَ: يَتَعَلَّمُ عُلومَنا و يُعَلِّمُهَا النّاسَ؛ فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لَاتَّبَعونا.[۸]

[امام عليه السلام فرمود:] «خداىْ رحمت كناد بنده‏اى را كه امر (امامت) ما را زنده بدارد!».

گفتم: چگونه امر (امامت) شما را زنده بدارد؟

فرمود: «علومِ ما را فرا گيرد و آن را به مردم بياموزد؛ زيرا مردم، اگر زيبايى‏هاى سخن ما را مى‏دانستند، قطعاً از ما پيروى مى‏كردند».

بارى، جاذبه سخنانِ نورانى پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام از يك سو، و غربت اين گوهرهاى معنوى و غفلت جامعه از آنها، از سوى ديگر، مرا بر آن داشت كه براى گسترش فرهنگ روايت و درايتِ حديث، هر قدر مى‏توانم، تلاش كنم.

جرقّه‏هاى نخستين‏

در سال ۱۳۴۶ ش/ ۱۳۸۷ ق، كه در حوزه نجف، مشغول تحصيل بودم، با مراجعه به برخى از مجموعه‏هاى حديثى، آنچه را به نظرم جالب مى‏رسيد، يادداشت مى‏كردم؛ امّا هرگز فكر نمى‏كردم كه اين يادداشت‏ها چه بركاتى خواهند داشت و به كجا منتهى مى‏شوند.

در واقع، آن يادداشت‏ها جرقّه‏هاى نورانى و مباركى بودند كه به بركت «باب‏ حكمت پيامبر صلى الله عليه و آله»،[۹] به چراغ پرفروغ ميزان الحكمة[۱۰] تبديل شدند و مشعل فروزان «مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث» و مجموعه‏هاى مربوط به آن را افروختند كه اميدوارم، به فضل خداوند منّان، بركات آينده آن، بسيار بيشتر از گذشته باشد.

تأليف «ميزان الحكمة»

ضمن مطالعه و كاوش در احاديث اسلامى، دو نكته مهم، نظر مرا به خود، معطوف داشتند كه الهام‏بخش اصلى اين جانب در تأليفاتم بودند و در نهايت نيز به تأسيس دار الحديث انجاميدند:

نكته اوّل، ظرفيت بى‏نظير قرآن و حديث در پاسخگويى به نيازهاى اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى و سياسى جامعه است، به گونه‏اى كه اگر حقيقتاً برآيندِ صحيح آن به زبان روز براى مردم جهان بيان شود، در عصر حاضر، اسلام، بيش از هر وقت ديگر، هوادار خواهد داشت.

نكته دوم، اين كه احاديث اسلامى، مانند آيات قرآن، مفسّر يكديگرند و تنظيم احاديث به صورت موضوعى، بخصوص در كنار ارائه موضوعىِ آيات قرآن، علاوه بر آن كه مى‏تواند در تشخيص ميزان صحّت و سقم احاديث (از جهت سند و درستى نقل و ...) مؤثّر باشد، موجب فهم دقيق ره‏نمودهاى خداوند متعال و پيشوايان بزرگ اسلام و بهره‏گيرى بهتر و گسترده‏تر از آنها نيز مى‏شود و افزون بر اين، دسترس پژوهشگران و عموم علاقه‏مندان را به اسلام راستين، آسان مى‏سازد.

اين اقدام، در مورد احاديث فقهى تقريباً انجام شده است، هر چند تا نقطه مطلوب، فاصله دارد؛ امّا در خصوص احاديث غير فقهى (اعم از: اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، تاريخى و ...) كه در عصر حاضر، فوق العاده ضرورى و مورد نياز مردم اند، تلاش‏هاى گذشته پژوهشگران مسلمان- كه به طور انفرادى، به حق، زحمت فراوان كشيده‏اند-، به هيچ وجه، پاسخگوى نيازهاى جامعه امروز نيست.

از سوى ديگر، تأليف دانش‏نامه‏اى بر پايه قرآن و حديث كه بتواند پاسخگوى نيازهاى جامعه امروز در زمينه‏هاى مختلف علمى و فرهنگى باشد، در آن روزها براى من، كار ساده‏اى نبود و شايد چيزى شبيه به رؤيا مى‏نمود؛ امّا جاذبه سخنان نورانى خدا، پيامبر خدا و خاندان پيامبر- كه نامشان بلندآوازه باد-، مرا بر آن داشت كه با بضاعتى اندك، ولى با اراده‏اى استوار و با تمام توان، در راه تحقّق اين هدف بزرگ، حركت كنم.

آغاز تأليف «ميزان الحكمة»

در سال ۱۳۴۷ ش/ ۱۳۸۸ ق، در مدّت كوتاهى كه به اتّهام اقدام عليه رژيم شاه در بازداشتگاه مشهد بودم، براى بهره‏گيرى از فرصت، تصميم گرفتم احاديثى را كه در زمينه‏هاى مختلف به نظرم جالب مى‏آيد، به صورت موضوعى تنظيم كنم. در واقع، تأليف كتاب ميزان الحكمة، بدون آن كه بدانم بعدها چنين نامى را براى آن انتخاب مى‏كنم، از آن جا آغاز شد، و پس از بيرون آمدن از زندان، مصمّم‏تر از گذشته- به شرحى كه در مقدّمه آن نوشته‏ام-، كار، ادامه يافت تا اين كه به يارى خداوند منّان، در شب قدرِ بيست و سوم ماه مبارك رمضان ۱۴۰۵ هجرى (۲۲/ ۳/ ۱۳۶۴ ش)، پايان يافت.

استقبال پژوهشگران‏

در سرآغاز ميزان الحكمة آورده بودم كه: «با همه سختى‏هايى كه در راه فراهم آوردن‏ اين كتابْ متحمّل شده‏ام، هنوز در نيمه راه هستم و هنوز به هدف نهايى خود نرسيده‏ام»، امّا نياز به اين سبْك نوشتار، موجب گرديد كه اين كتاب- با آن كه از هدف مورد نظر اين جانب، فاصله داشت-، نه تنها در ايران، بلكه در جهان اسلام، به شدّت، مورد استقبال پژوهشگران قرار گيرد، به گونه‏اى كه تا كنون، بارها متن عربى آن در ايران و لبنان، و نيز بارها به همراه ترجمه فارسى، در ايران‏[۱۱] به چاپ رسيده است. همچنين، متن عربى با ترجمه اردو در پاكستان، منتشر شده است.[۱۲] به علاوه، منتخب ميزان الحكمة نيز تدوين و مورد توجّه فوق العاده علاقه‏مندان واقع شده و تا كنون بارها طبع و نشر گرديده است.[۱۳]

استقبالى اين چنين از كتابى با آن حجم گسترده، در نوع خود، كم‏نظير است و اين باور را تأييد مى‏كند كه نوشتارهايى كه بتوانند با شيوه‏اى نو و سهل الوصول، نسل جديد را با معارف اصيل اسلام و آموزه‏هاى سازنده پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام آشنا كنند، در عصر حاضر، به شدّت، مورد نيازند و بى شك، اين واقعيت، مسئوليت عالِمان متعهّد را مضاعف مى‏نمايد.

بركات «ميزان الحكمة»

در مقدّمه ميزان الحكمة وعده داده بودم كه «اگر زنده ماندم، به يارى خدا، در آينده، نهايت كوشش خود را به كار خواهم گرفت تا آنچه را آغاز كرده‏ام، به پايان برسانم».

پس از انتشار كتاب- كه استقبال چشمگيرى از آن شد-، به تدريج، در صدد به انجام رساندن وعده خود بر آمدم. مهم‏ترين اقداماتى كه براى انجام گرفتن اين وعده مى‏بايست صورت مى‏گرفتند، عبارت بودند از:

۱. مطالعه دقيق همه منابع روايى شيعه و اهل سنّت و يادداشت‏بردارى از آنها،

۲. نمايه‏زنى يا موضوع‏بندىِ متون اسلامى، اعم از قرآن و حديث، به صورت كاربردى و منطبق با نيازهاى روز، در زمينه‏هاى مختلفِ: اعتقادى، اخلاقى، سياسى، اقتصادى، فرهنگى، تاريخى و ...،

۳. جمع‏بندى و تفسير و تبيين احاديث اسلامى در زمينه‏هاى مختلف و حلّ مشكلات آنها و جدا ساختن صحيح آنها از ضعيف.

بديهى است كه انجام دادن همه اين كارها، از عهده يك نفر ساخته نبود، خصوصاً در آن ايّام كه مسئوليت سنگين تأسيس وزارت اطّلاعات به من سپرده شده بود. از اين رو، تصميم گرفتم براى تكميل ميزان الحكمة، از همكارىِ شمارى از دانش‏آموختگان جوان و باانگيزه حوزه علميّه قم، استفاده كنم و بركات اين مجموعه مبارك، از همين نقطه آغاز شد.

تأسيس غير رسمى «دار الحديث»

كارِ جمعى و تشكيلاتى براى تكميل ميزان الحكمة، به بودجه و امكانات نياز داشت. هزينه شروع كار را از امام خمينى- رضوان اللَّه تعالى عليه- گرفتم‏[۱۴] و زيرزمين خانه خودم (در قم) را محلّ كار قرار دادم و كتاب‏هاى كتاب‏خانه شخصى‏ام را براى استفاده محقّقان، به آن جا منتقل كردم و نام مؤسّسه را «دار الحديث» نهادم.

بارى، «مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث»، در آغاز، با هدف تكميل كتاب ميزان الحكمة، با امكانات اندكى كه اشاره شد و با همكارى شمارى از فضلاى جوان حوزه علميّه قم، در سال ۱۳۶۶ ش، به طور غير رسمى فعّاليت خود را شروع كرد.

افتتاح رسمى «دار الحديث»

به تدريج، به فضل خداوند متعال، همكاران شايسته‏اى جذب «دار الحديث» شدند و مكان نسبتاً مناسبى براى توسعه فعّاليت‏ها تهيّه شد و سرانجام، در ۲۲ آبان ماه ۱۳۷۴، مقارن با بيستم جمادى ثانى ۱۴۱۶، زادروزِ ميلاد فرخنده حضرت فاطمه عليها السلام، «مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث»، با پيام مقام معظّم رهبرى، آية اللَّه خامنه‏اى، افتتاح گرديد.[۱۵]

نگارشِ «دانش‏نامه قرآن و حديث»

اشاره شد كه نگارشِ اين دانش‏نامه، هم‏زمان با تأسيس «دار الحديث»، با هدف تكميل ميزان الحكمة و بر پايه همان مَدخل‏ها (و البته نه محدود به آنها) و با همان ترتيب موضوعى- الفبايى (بر اساس ريشه عربى كلمات) آغاز گرديد. به همين دليل، مجلّدات نخستين آن- كه از ۱۳۸۴ ش، به تدريج منتشر شدند-، نام دانش‏نامه ميزان الحكمة بر خود داشتند؛ امّا به دليل تفاوت‏هاى كمّى و كيفى فراوانِ اين كتاب با ميزان الحكمة، پس از پايان يافتن حرف «باء» (اتمام تأليف مدخل «بيعت»)، به نظر رسيد كه نام ياد شده، در تبيين اين محتوا بسيار نارساست. از اين رو، پس از بررسى‏هاى فراوان، در آستانه انتشار ويرايش دوم، نام دانش‏نامه قرآن و حديث، براى آن، انتخاب گرديد.[۱۶]

اين نكته نيز شايسته يادآورى است كه اين دانش‏نامه، از ويژگى‏هاى هفتگانه‏اى كه براى دانش‏نامه مورد نياز امروز بر شمرديم، پنج ويژگى را بالفعل داراست و تنها از «نمايه» و «شناس‏نامه حديث»، برخوردار نيست. نمايه را به خواست‏ خداوند، در پايان دانش‏نامه، تدوين و منتشر مى‏كنيم؛ ولى تدوين شناس‏نامه احاديث، كار بزرگى است كه دار الحديث، اميدوار است در آينده‏اى نه چندان دور، آن را آغاز كند.

گفتنى است كه مَدخل‏هايى از دانش‏نامه قرآن و حديث، به فراخور نياز و زمانه (و البته پس از تكميل و نهايى شدن)، پيش از اين، به صورت مستقل، منتشر شده‏اند، مانند: فرهنگ‏نامه آرزو (الأمل)، فرهنگ‏نامه ادب (الأدب)، حكمت‏نامه كودك (الطفل)، حكمت‏نامه جوان (الشباب)، انسان‏شناسى (الإنسان) و ...، كه اين رَوَند، به يارى خدا، پس از اين نيز ادامه خواهد يافت. همچنين گفتنى است كه از آغاز تأسيس «دار الحديث» تا كنون، در كنار دانش‏نامه قرآن و حديث، دانش‏نامه‏هاى ديگرى نيز- كه آنها هم از قرآن و حديث، بُن‏مايه گرفته‏اند-، در اين مؤسّسه نگارش يافته‏اند كه به دليل ويژه بودن هويّتشان، به صورت مستقل (و البتّه به همراه «نمايه»)، منتشر شده‏اند، مانند: دانش‏نامه عقايد اسلامى، حكمت‏نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله، دانش‏نامه امير المؤمنين عليه السلام، دانش‏نامه امام حسين عليه السلام و دانش‏نامه احاديث پزشكى. شمارى از آنها نيز در دست تدوين اند كه در آينده در اختيار پژوهشگران قرار خواهند گرفت، از جمله: دانش‏نامه امام مهدى عليه السلام.

لازم مى‏دانم از همه فضلا و پژوهشگران و ديگر برادران عزيزى كه مرا در تحقيق، تدوين، ويرايش، آماده‏سازى و نشر اين دانش‏نامه يا رفع اشكالات و نقايص آن، يارى داده‏اند و مى‏دهند و نيز همه كسانى كه در آينده در تكميل آن، سهيم خواهند شد، صميمانه سپاس‏گزارى نمايم. همچنين از مترجم توانمند، جناب آقاى حميدرضا شيخى- كه ترجمه بسيارى از آثار «دار الحديث» به قلم شيواى ايشان است-، تقدير و تشكر دارم و از خداوند منّان، در اين شب پر بركت- كه شب نزول قرآن بر قلب منوّر خاتم پيامبران است-، براى همه آنان پاداشى در خور فضل‏ و بزرگوارى حضرتش مسئلت مى‏نمايم و از او عاجزانه مى‏خواهم كه توفيق تكميل اين اثر را به ما عنايت فرمايد، كه او بر هر كارى تواناست، و اجابت اين دعا، در اين شب بزرگ، از فضل و بزرگوارى‏اش دور نيست!

ربّنا! تقبّل منّا، إنّك أنت السميع العليم، بحقّ محمد و آله الطاهرين! آمينَ ربَّ العالمين!

محمد محمدى رى‏شهرى‏

شب ۲۳ ماه مبارك رمضان ۱۴۳۱

۱۱ شهريور ۱۳۸۹

 

[۱] ( ۱). پيام مقام معظّم رهبرى به مناسبت افتتاح مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث، در تاريخ ۲۲/ ۸/ ۱۳۷۴.

[۲] ( ۲). الكافى: ج ۱ ص ۸- ۹.

[۳] ( ۱). صحيفه امام: ج ۲۱ ص ۲۸۹.

[۴] ( ۲). تاريخ دمشق: ج ۱۷ ص ۲۹۶، الأنساب: ج ۱ ص ۴۰، كنز العمّال: ج ۱۰ ص ۱۷۱ ح ۲۸۸۸۶، شرح الأخبار: ج ۲ ص ۳۸۹.

[۵] ( ۱). غرر الحكم: ج ۳ ص ۹۵ ح ۳۹۱۲، عيون الحكم و المواعظ: ص ۱۷۹ ح ۳۶۸۹.

[۶] ( ۱). مَدخَل: در دانش‏نامه‏ها، به هر واژه اصلى كه توضيحى( مقاله‏اى) در ذيل خود دارد،« سَرواژه» يا« مَدخَل» مى‏گويند. به مجموع سرواژه و توضيح، بر روى هم، نيز« مدخل» گفته مى‏شود( ر. ك: فرهنگ بزرگ سخن).

[۷] ( ۱). اين پژوهشكده، بخشى از مؤسّسه علمى- فرهنگى دار الحديث است.

[۸] ( ۱). معانى الأخبار: ص ۱۸۰ ح ۱، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۳۰۷ ح ۶۹، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۳۰ ح ۱۳.

[۹] ( ۱). اشاره است به حديث نبوى:« أنا مدينةُ الحِكمةِ و علىٌّ بابُها؛ من شهر حكمتم و على، دروازه آن است»( ر. ك: دانش‏نامه امير المؤمنين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ: ج ۱۰ ص ۵۰۹« بخش يازدهم/ جايگاه علمى/ دروازه حكمت پيامبر صلى الله عليه و آله»).

[۱۰] ( ۲). سال‏ها پس از انتشار اين كتاب، به اين حديث نبوى برخوردم كه مى‏فرمايد:« أنا ميزانُ الحِكمةِ و علىٌّ لِسانُها؛ من ترازوى حكمتم و على، زبانه آن است»( ر. ك: إحقاق الحقّ: ج ۶ ص ۴۶؛ الفصول المهمّة فى معرفة الأئمة: ج ۲ ص ۱۱۶۵).

[۱۱] ( ۱). چاپ نخست اين ترجمه، در ۱۳۷۷ ش/ ۱۴۱۹ ق، منتشر گرديد.

[۱۲] ( ۲). اين كتاب، به زبان تركى استانبولى نيز ترجمه شده است.

[۱۳] ( ۳). اين كتاب تا كنون به زبان‏هاى: فارسى، انگليسى، فرانسوى، اندونزيايى، بوسنيايى، روسى، كردى، اسپانيولى، سواحلى، روآندايى، فولانى، تركى استانبولى و آذرى ترجمه شده است.

[۱۴] ( ۱). بودجه سال اوّل دار الحديث كه توسط حضرت امام رحمه الله تأمين شد، حدود دويست و پنجاه هزار تومان‏بود.

[۱۵] ( ۱). متن پيام مقام معظّم رهبرى به مناسبت افتتاح رسمى« دار الحديث»:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم. اهتمام به حديث، پس از تمسّك به كتاب حكيم حميد، برترين وظيفه‏اى است كه عالِم دين، بدان مكلّف است. اين، استضائه از انوار علم و حكمتى است كه از كلام و تعليم و هدايت پيامبر مكرّم اسلام صلى الله عليه و آله و ائمّه معصومين از اهل بيت آن حضرت عليهم السلام ساطع مى‏گردد و خِرد و انديشه انسانى را دستگيرى و راه‏نمايى، و زندگى بشر را برخوردار از سلوك حكيمانه و خردمندانه مى‏كند و چنين است كه حضرت ابى جعفر، به جابر مى‏فرمايد: يا جابِرُ! وَ اللَّهِ لَحَديثٌ تُصيبُهُ مِن صادِقٍ فى حَلالٍ وَ حَرامٍ، خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ حَتّى‏ تَغرُبَ( المحاسن: ج ۱ ص ۳۵۶ ح ۷۵۶، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۴۶ ح ۱۵).

در تاريخ علم دين، جمع حديث و حمل و فهم و درك و شرح آن، يكى از بزرگ‏ترين فصول است و با يك نظر، حديث، مادرِ بسيارى از علوم اسلامى يا همه آنهاست. از اين روست كه عالِم دين‏شناس بزرگِ اقدم، شيخ كلينى رحمه الله، در مقدّمه كتاب كافى شريف، حديث را برابر با علم دين دانسته و آن را محور علم و ايمان به شمار آورده است. دقّت و باريك‏بينى فقها و علماى برجسته سلف در امر حديث و چگونگى تحمّل آن و شرايط وثوق به روايت و ديگرِ آنچه در اين باب بر اهلش آشكار است، همه از همين اهمّيت و عظمت شأنى كه در باره حديث و تأثير آن در سرنوشت فرد و جامعه اسلامى گفته شد، سرچشمه مى‏گيرد.

امروزه، در باره حديث، به تدقيق و جداسازى سَره از ناسره، و راست از دروغ، و مسلّم از مشكوك، و نيز به تأمّل در فهم معضلات و مفاد و مضمون‏هاى اساسى آن، و نيز به تطبيق يا نسبت‏يابىِ آن با كلام اللَّه عزيز حكيم، و شرح و بسط عالمانه و محقّقانه، و نيز به نشر و همگانى كردنِ آنچه همگان را به كار خواهد آمد، و بسى خدمات و تلاش‏هاى ديگر، نيازى مبرم و سازماندهى شده وجود دارد.

در كنار اين همه، پردازش علم رجال، بررسى تاريخ صدور حديث و سير آن، كسب آگاهى از آن زمينه‏اى كه صدور هر حديثى را لازم يا راجح ساخته است، و جستجو از مضمون‏هاى مشابه در كتبِ حديث اهل سنّت، از جمله كارهاى لازم و ضرورى است.

اكنون، تأسيس مجمع« دار الحديث»، به همّت جناب حجّة الإسلام و المسلمين آقاى رى‏شهرى- كه در كار حديث، گذشته از شوق و علاقه، تبحّر و سابقه و تجربه نيز دارند-، اين مژده را مى‏دهد كه به حصول اين خواسته‏ها و نيازها در امر حديث، به تدريج، نزديك خواهيم شد، إن شاء اللَّه تعالى!

توفيق ايشان و همكارانشان را از خداوند متعال خواستارم.

J سيّد على خامنه اى‏E

۲۲/ ۸/ ۷۴

[۱۶] ( ۱). از نسخه فارسى- عربى اين دانش‏نامه، پيش از اين تغيير عنوان، دوازده جلد، تا پايان مَدخل« بُغض»، منتشر شده است. اين تغيير عنوان، شامل نسخه عربى دانش‏نامه- كه با نام موسوعة ميزان الحكمة، از ۱۳۸۳ ش( ۱۴۲۵ ق)، شش جلد آن( تا مَدخل« ابدال») منتشر شده است- نيز مى‏شود. اين نام، در ويرايش دوم نسخه عربى، به موسوعة معارف الكتاب و السنة تغيير يافت.