اخطار: آخرین موجودی فعلی!
تاریخ در دسترس بودن
اصول و معيارهاى به كار گرفته شده در نقد حديث، به گونهاى طراحى شدهاند كه هم در حوزه سند و هم در حوزه متن حديث، با اصول جداگانه، قابل اجرا باشند. در حوزه نقد سندى احاديث و تحقيق درباره صدور آنها، دانش رجال، نقش عمده و اساسى را بر عهده دارد.
محصول جدید
5 قلم قلم
باز شناسی منابع اصلی رجال شیعه
اصول و معيارهاى به كار گرفته شده در نقد حديث، به گونهاى طراحى شدهاند كه هم در حوزه سند و هم در حوزه متن حديث، با اصول جداگانه، قابل اجرا باشند. در حوزه نقد سندى احاديث و تحقيق درباره صدور آنها، دانش رجال، نقش عمده و اساسى را بر عهده دارد.
دریافت کننده :
* فیلدهای مورد نیاز
یا انصراف
سال نشر | 1393 |
نوبت چاپ | دوم |
تعداد جلد | 1 |
سخنى با خواننده
نقد و ارزيابى حديث، از ديرباز، مورد توجه حديثپژوهان شيعه بوده است.
اصول و معيارهاى به كار گرفته شده در نقد حديث، به گونهاى طراحى شدهاند كه هم در حوزه سند و هم در حوزه متن حديث، با اصول جداگانه، قابل اجرا باشند. در حوزه نقد سندى احاديث و تحقيق درباره صدور آنها، دانش رجال، نقش عمده و اساسى را بر عهده دارد.
تحقيق در تاريخ و منابع و مبانى هر دانشى، از اركان پژوهش در آن دانش شمرده مىشود. تحقيق در دانش رجال يا راوىشناسى نيز نيازمند شناخت دقيق منابع و اسنادِ شناسايى راويان است؛ چرا كه راه ديگرى در شناخت هويت يك يك راويان و تعيين ميزان اعتبار و قابل اعتماد بودن آنها وجود ندارد.
مجموعه منابع رسمى رجال شيعه را مىتوان به ترتيب تاريخى و اعتبارى به چهار دسته تقسيم كرد:
۱. اصول اوّليه رجالى كه غالباً منابع تأليف شده در قرن ۴ و ۵ هجرى هستند؛
۲. اصول ثانويه رجالى، كه در قرن هشتم هجرى تأليف شدهاند؛
۳. جوامع رجالى كه پس از قرن دهم هجرى تا كنون تأليف شدهاند؛
۴. تكنگارىهاى موضوعى كه در چند قرن اخير، در جهت تحقيق قواعد رجالى و يا شرح حال برخى راويان بحثانگيز و يا ديگر موضوعات خاصّ رجالى (چون تمييز مشتركات) نگاشته شدهاند.
گروه رجال مركز تحقيقات دار الحديث، با هدف شناخت هر چه بيشتر و علمىترِ اين منابع، در اولين قدم، بازشناسى اصول اوّليه رجالى (در قالب چهار كتاب اصلى رجال شيعه) را در دستور كار قرار داد و كتاب حاضر، محصول مطالعات دقيق در اين حوزه است.
بديهى است كه اين حركت در جهت نقد و بررسى منابع رجالى، گام اول بود و گامهاى آينده بايد قوىتر و استوارتر برداشته شود.
در اين جا بر خود لازم مىدانيم كه از مدير اين پژوهش و همكار ايشان- كه زحمت اين مهم را بر خود هموار ساختند- تشكر و قدردانى نماييم و آرزومند توفيق روزافزونشان باشيم.
گروه رجال
مركز تحقيقات دار الحديث
مقدّمه
دانشهاى اسلامى، همگى به شكلى با حديث در ارتباط اند و از سرچشمه جوشان آن، جرعههايى برمىگيرند. اگرچه ميزان استفاده و بهرهورى از اين منبع سرشار، نوساناتى دارد، ليكن اصل نيازمندى به حديث، امرى غير قابل انكار است.
از سويى، حديث در طول تاريخ، همچون هر پديده تاريخى ديگر، دچار فراز و فرودهايى شده و از دست آفات روزگار، در امان نبوده است. برخى از محدّثان در طول اين قرون، به گونهاى ناخودآگاه، بر اين متون، تأثير گذاردهاند و اينچنين، خطاهايى در اسناد روايات و يا متون آنها رخ نموده است. عدّهاى ديگر، محدّثنماهايى بودهاند كه به صورت خودآگاه به اين خطاها دامن زدهاند. عالمان حديثشناس، در بازشناسى اين اشتباهات (خودآگاه و ناخودآگاه) و مقابله با آنها، كوشيدهاند تا با تبيين و طرحريزى اصول ارزيابى حديث، راه نقد و بررسى علمى احاديث را باز كنند و بدين وسيله آفات تاريخى حديث را بشناسند و آنها را بزدايند.
نقد به صورتى قانونمند، يكى از راهكارهاى مهمّ عالمان حديثپژوه براى دستيابى به اين هدف بوده است. آنان در طول تاريخ تشيّع، بر اساس سيره عقلايى- كه مستند اعتبار خبر واحد شمرده مىشود- به ذكر اسناد احاديث و بررسى آنها پرداختند و در اين مسير، از ارشادات ائمّه اطهار عليهم السلام نيز بهره گرفتند، كه از جمله آنها كلام بلندمرتبه امام على عليه السلام است كه فرمود:
إذا حدّثتم بحديث، فأسندوه إلى الذى حدّثكم به؛ فإن كان حقّاً، فلكم و إن كان كذباً، فعليه.[۱]
امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه، شيوه نقل حديث و توجّه به حال راويان را مورد تأكيد قرار دادهاند.
بر اساس اين آموزهها و مبانى، بحثهاى راوىشناسى و نقدشناسى حديث، پا گرفت و رشد كرد. قطعاً اين نوع بحثها مبتنى بر «منابعى» است كه گزارشهايشان، مبناى كار راوىشناسى و دانش رجال قرار مىگيرد. اين منابع، همچون اسناد علمى، راوىشناسان را يارى مىرسانند كه با تجزيه و تحليل آنها به شناخت دقيق راويان دست يابند.
اهمّيت شناخت منابع رجالى در اين مسير، بر كسى پوشيده نيست- چنان كه در غالب كتابهايى كه به بحثهاى اصولى و كلّىِ دانش رجال پرداختهاند، و نيز در مقدّمه بسيارى از كتب رجالى، به ذكر اين منابع و معرّفى اجمالى آنها توجّه گرديده است-؛ ليكن تا كنون، خودِ اين منابع، موضوع كتابهاى مستقلّى قرار نگرفته بودند.
گروه رجال مركز تحقيقات دار الحديث، ضمن توجّه به اين كمبود در حوزه منابع رجال شيعه، بر آن شد كه بازشناسى منابع اصلى رجال شيعه را در دستور كار خود قرار دهد. كتاب حاضر، اوّلين محصول از اين نوع تحقيقات رجالى است كه به اهل فضل و علاقهمندان به مباحث رجالى، تقديم مىگردد.
در اين كتاب، چهار منبع اصلى رجالى شيعه، يعنى: ۱. اختيار الرجال (معروف به رجال الكشّى)، ۲. الفهرست شيخ طوسى، ۳. رجال الطوسى، و ۴. فهرست أسماء مصنّفى الشيعة (مشهور به رجال النجاشى) معرّفى و بازشناسى شدهاند.
درباره هر يك از منابع پيشگفته، مطالبى را با اين ترتيب، گذاشتهايم:
اوّل. شناخت مؤلّف (كه در آن، از اوضاع سياسى- اجتماعى عصر مؤلّف،
______________________________
(۱). الكافى، ج ۱، ص ۵۳ (ح ۷)
ولادت، خاندان، اساتيد و شاگردان، سفرها، تأليفات و وفات وى بحث شده است).
دوم. مشخّصات كتاب (كه در آن، توصيف اجمالى كتاب و نسخههاى موجود از آن آمده است).
سوم. شيوهشناسى كتاب (كه نوع راويان، شيوه شناساندن راوى و نيز شيوه توثيق و تضعيف در هر كتاب، از مهمترين بحثهاى آن است).
چهارم. بررسى آراى مؤلّف (كه در آن، به شناخت موضع مؤلّف در برابر مسائل جرح و تعديل راويان، پرداخته مىشود).
پنجم. جايگاه كتاب در منابع رجالى (كه در آن، منزلت كتاب در نزد رجاليان، مصادر كتاب، استناد مؤلّفان رجالى به كتاب، مقايسه كتاب با همگنانش، و شروح، اختصارات، تصحيحات و ترجمههاى كتاب، گزارش مىشود).
تذكّر اين نكته لازم است كه در تنظيم منابع مورد بازشناسى، حقْ آن بود كه ترتيب تاريخى منابع، رعايت شود؛ ليكن به جهت اهمّيت و كاربرد فراوان كتاب رجال النجاشى، بازشناسى آن، مقدّم شد و بخش بازشناسى رجال الكشّى در نوبت آخر قرار گرفت.
در پايان، اميدواريم كه خداوند، توفيق عنايت كند كه بازشناسى چهار كتاب باقىمانده از منابع هشتگانه رجالى شيعه نيز به زودى انجام بپذيرد و اين مجموعه تكميل گردد.
نيز بر خود، فرض مىدانم كه از همكار گرانقدر، جناب حجّة الإسلام محمّدرضا جديدىنژاد- كه تحرير نخست بازشناسى رجال الكشّى و رجال الطوسى را بر عهده داشته است- تشكّر و قدردانى نمايم. همچنين قدردان ارشادات و انتقادات اهل فضل و دانش و خوانندگان محترم خواهم بود و آنها را به جان خريدارم.
محمّدكاظم رحمانستايش
خرداد ۱۳۸۴
[۱] ( ۱). الكافى، ج ۱، ص ۵۳( ح ۷)